< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1400/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیان امور مقدماتی/مبادی علم اصول /تعریف علم اصول

 

ادامه امر اول: تعریف علم اصول

بحث در این امر در تعریف علم اصول بود که تعریف اول تا هفتم یعنی تعریف قدما، مشهور متأخرین، محقق خراسانی، محقق نائینی، محقق خویی، محقق عراقی، محقق حائری و امام خمینی «رحمة الله علیهم اجمعین» بیان شد و مورد نقد قرار گرفت. همچنین تعریف نهم یعنی تعریف شهید صدر «رحمة الله علیه» بیان گردید. در ادامه به نقد و بررسی این تعریف خواهیم پرداخت.

نقد تعریف شهید صدر «رحمة الله علیه»

اگرچه اشکالات وارد بر تعاریف گذشته، بر این تعریف وارد نیست، اما این تعریف نیز تعریف به ماهیت مسائل اصولی نبوده و بیانگر حقیقت این مسائل نمی‌باشد، بلکه صرفاً بیانگر خصوصیات و ویژگی‌های کاربردی مسائل علم اصول و امتیاز آنها به لحاظ کاربردی نسبت به مسائل سائر علوم است؛ مثل اینکه در همۀ ابواب فقهی کاربرد دارند، محل کاربرد آنها تنها استدلال فقهی است و اینکه فقیه آنها را در جهت اثبات جعل شرعی کلی به کار می‌گیرد؛ اما اینکه حقیقت و ماهیت این عناصر چیست که چنین ویژگی های کاربردی دارند، در این تعریف بیان نشده است.

به عبارت دیگر، خصوصیات و ویژگی‌های کاربردی مسائل یک علم، در مرتبه‌ای بعد از تعریف مسائل آن علم و بیان اصل کاربرد آنها قرار می‌گیرد؛ در حالی که شهید صدر «رحمة الله علیه» در مقام تعریف علم اصول و مسائل آن، به خصوصیات و ویژگی‌های کاربردی اشاره نموده‌اند و این تعریف اگرچه ما را با محدودۀ کاربرد مسائل علم اصول آشنا می‌نماید، ولی به اصل کاربرد آنها آشنا ننموده و مبیّن حقیقت مسائل علم اصول نخواهد بود، زیرا علم اصول در حقیقت، قواعدی همچون قاعدۀ «ظهور امر الشارع فی الوجوب»، قاعدۀ «ظهور نهیه فی الحرمة»، قاعدۀ «دلالة نهیه علی الفساد» و قاعدۀ «دلالة الجملة الشرطیّة علی انتفاء الحکم بانتفاء الشرط» را بازشناسی می‌نماید که کاربرد آنها تنها عبارت است از شناسایی مدالیل و مقاصد شارع از ادله‌ای است که در مقام بیان جعل حکم شرعی و بیان وظایف مکلفین، از طرق به خصوصی به ما رسیده است؛ ادله‌ای که عبارتند از الفاظ، افعال و تقاریر شارع و طرقی که عبارتند از کتاب، سنت، اجماع، سیره و امثال آنها، اگرچه از خصوصیات کاربردی این قواعد آن است که در تمام ابواب فقه و فقط در استدلال فقهی جهت اثبات جعل حکم شرعی به کار گرفته می شوند و به تعبیری محدوده به کارگیری آنها تمام ابواب فقه، محلّ به کارگیری آنها استدلال فقهی توسّط فقیه و جهت به کارگیری آنها اثبات جعل شرعی می باشد.

ناگفته نماند شهید صدر «رحمة الله علیه» در خصوص امتیاز قواعد فقهی از اصولی و اشتراکات آنها، مطالبی دارد که مورد پذیرش نبوده و به زودی در بحث از تفاوت قواعد اصولی و قواعد فقهیه توضیح داده خواهد شد.

 

تعریف مختار

بر این اساس از نگاه ما صحیح آن است که در تعریف علم اصول گفته شود: «علم الاصول هو العلم بالقواعد التی لیس شأنها الّا التعرّف علی الاحکام الشرعیّة من الامور التی صُدِرَت فی مقام الجعل الشرعی».

با این تعریف، قواعد سایر علوم که به نحوی در شناسایی احکام شرعی موضوعات نقش دارند مانند قواعد کلامی، ادبی و تفسیری از تعریف علم اصول خارج می‌شوند؛ زیرا شأن این قواعد، اموری به غیر از شناسایی احکام شرعی از امور صادر از شارع در مقام جعل شرعی می‌باشد، برای مثال شأن قواعد کلامی، شناسایی تعیین احوال مبدأ و معاد در اسلام است، شأن قواعد نحوی، شناسایی کلام صحیح عربی از کلام غیر صحیح است و شأن قواعد علم معانی، شناسایی مطابقت الفاظ عربی با مقتضای حال است.

همچنین قید «التعرّف علی الاحکام الشرعیّة» در این تعریف، قواعد فقهیه را خارج می‌نماید، چون خود این قواعد مشتمل بر احکام شرعیه هستند، نه اینکه قواعدی باشند که برای شناسایی حکم شرعی به کار بروند. البته این قواعد در جهت شناسایی وظایف مکلفین در مقام عمل، کاربرد دارند و ویژگی کاربردی آنها، کاربرد تطبیقی است، ولی این غیر از آن است که قاعده‌ای بدون اینکه برخوردار از حکم شرعی باشد، به نحو توسیطی در جهت شناسایی احکام شرعی، کاربرد داشته باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo