< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1401/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث علم اصول/مدالیل افعال و تقاریر شارع /اقوال در مسأله

 

ادامه بررسی قول اوّل

بحث در باره بررسی ادلّه قائلین به وجوب کلّ ما فعله النبیّ (ص) و حرمة کلّ ما ترکه بود. بیان شد در این زمینه به آیات، روایات و عقل استناد شده است. بحث در باره بررسی آیاتی بود که در این زمینه به آنها استناد شده است که بیان گردید لازم است دلالت هر کدام از این آیات به صورت جداگانه مطرح گردیده و مورد نقد و بررسی قرار گیرد. دلالت آیه اوّل یعنی آیه ﴿فلیحذر الذین یخالفون عن امره﴾[1] مطرح گردیده و مورد نقد قرار گرفت. در ادامه به بیان دلالت آیات دوّم، سوّم، چهارم و پنجم و نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت.

دلالت آیه دوّم

دوّمین آیه ای که برای اثبات دلالت فعل شارع بر وجوب به آن استناد شده است، آیه شریفه «إنّ هذا صراطی مستقیماً فاتّبعوه»[2] می باشد به این بیان که خداوند متعال در این آیه شریفه، مکلّفین را امر به تبعیّت از پیامبر (ص) نموده است (دلیل بر این مدّعی که امر در این آیه شریفه به تبعیّت از پیامبر اکرم (ص) تعلّق گرفته است مطلبی است که علّامه طباطبایی «رحمة الله علیه» ذیل تفسیر این آیه شریفه بیان نموده اند. ایشان می فرمایند: «مقتضی ظاهر السیاق ان یکون المراد بقوله «صراطی»، صراط النبیّ، فإنّه هو الذی یخاطِب الناس بهذه التکالیف عن امر ربّه ان یقول: «قُل تعالَوا»، فهو المتکلّم معهم المُخاطِبُ لهم»)[3] و امر دلالت بر وجوب دارد و همانطور که شامل اقوال پیامبر اکرم (ص) می شود، شامل افعال ایشان نیز می گردد، در نتیجه تبعیّت از افعال پیامبر اکرم (ص) نیز واجب خواهد بود.

نقد و بررسی دلالت آیه دوّم

نقد این استدلال از اشکال سوّمی که در آیه قبل گذشت، روشن می شود به این بیان که نهایت چیزی که این آیه شریفه بر آن دلالت می نماید، وجوب تبعیّت از پیامبر اکرم (ص) و به عبارتی وجوب تأسّی به ایشان است نه دلالت فعل نبیّ (ص) بر وجوب، زیرا تبعیّت و تأسّی از ایشان مقتضی آن است که مکلّف، فعل خود را به همان کیفیّت و به همان وجهی انجام دهد که از پیامبر اکرم (ص) صادر شده است، اگر به وجه وجوب صادر شده، مکلّف نیز فعل خود را به وجه وجوب انجام دهد و اگر به وجه استحباب صادر شده، مکلّف نیز فعل خود را به وجه استحباب انجام دهد و اگر به وجه اباحه صادر شده است، مکلّف نیز به وجه اباحه اتیان نماید، بنا بر این امر به تبعیّت از پیامبر اکرم (ص) در این آیه شریفه به هیچ وجه دلالت بر آن نخواهد داشت که فعل ایشان، معیّناً واجب می باشد؛ مضاف بر اینکه اسم اشاره «هذا» در این آیه شریفه، «صراطی» را محدود در اقوال پیامبر اکرم (ص) می نماید که راجع به احکام، در دو آیه قبل از این آیه شریفه بیان شده است و لذا اساساً شامل ما نحن فیه یعنی فعل پیامبر اکرم (ص) نمی گردد.

دلالت آیه سوّم

دوّمین آیه ای که برای اثبات دلالت فعل شارع بر وجوب به آن استناد شده است، آیه شریفه ﴿لقد کان لکم فی رسول الله اسوةٌ حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر﴾[4] می باشد به این بیان که ذیل آیه شریفه یعنی عبارت ﴿لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر﴾، در واقع متضمّن تهدید کسانی است که تأسّی به پیامبر اکرم (ص) را ترک می کنند، زیرا منطوق این عبارت، لازمه رجاء به خدا و روز قیامت را تأسّی به پیامبر اکرم (ص) معرّفی می نماید و لذا مفهوم این عبارت آن خواهد بود که کسی که تأسّی به پیامبر اکرم (ص) را ترک نماید، رجاء به خدا و روز قیامت ندارد و این دلالت بر آن دارد که بر هر مؤمنی لازم است به پیامبر اکرم (ص) تأسّی نموده و آنچه انجام می دهند را انجام داده و آنچه را ترک می نمایند، ترک نماید و این لزوم، همان وجوب ما فعله النبیّ (ص) و حرمة ما ترکه می باشد.

نقد دلالت آیه سوّم

در مقام نقد استدلال به این آیه شریفه برای اثبات وجوب کلّ ما فعله النبیّ (ص) و حرمت کلّ ما ترکه گفته شده است: این آیه شریفه هیچ دلالتی بر وجوب نداشته و نهایت چیزی که دلالت دارد، جواز و یا مطلق رجحان تأسّی به پیامبر اکرم (ص) می باشد، چون در این آیه شریفه می فرماید: ﴿لقد کان لکم فی رسول الله﴾ و نمی فرماید: «علیکم» تا دلالت بر وجوب تأسّی داشته باشد؛

گفته می شود این نقد صحیح نیست، چون استناد قائلین به وجوب کلّ ما فعله النبیّ (ص) و حرمة کلّ ما ترکه به تعبیر «لکم» نیست تا چنین اشکالی بر آن وارد شود، بلکه همانطور که گذشت، استناد ایشان به ذیل آیه شریفه یعنی تعبیر ﴿لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر﴾ می باشد، وجه دلالت این فقره از آیه شریفه بر وجوب کلّ ما فعله النبیّ (ص) آن است که رجاء و امید به خداوند و روز قیامت در گرو ایمان به خداوند و روز قیامت است، زیرا کسی که ایمان به خداوند و روز قیامت نداشته باشد، امید به آن دو نیز نخواهد داشت، در نتیجه مفاد این فقره از آیه شریفه آن خواهد بود که: ﴿کلّ من یرجوا الله و الیوم الآخر، فله ان یتأسّی برسول الله فی افعاله و تروکه و من لم یتأسّ به فی ذلک، فلا یرجوا الله و الیوم الآخر، و من لا یرجوا الله و الیوم الآخر، فلا یکون مؤمناً﴾ و از آنجا که ایمان واجب می باشد، لذا تأسّی به نبی (ص) نیز واجب خواهد بود.

و امّا در مورد تعبیر «لکم» و دلالت آن بر جواز گفته می شود استعمال این تعبیر راجع به پیامبر اکرم (ص) در آیات قرآن کریم به جهت دلالت بر جواز نمی باشد، بلکه از آن جهت که وجود با برکت پیامبر، رحمةٌ للعالمین است، از تعبیر «لکم» استفاده شده است مثل آیات شریفه ﴿انّی لکم رسولٌ امین﴾[5] و[6] و لذا این تعبیر دلالت بر عدم وجوب تبعیّت از پیامبر اکرم (ص) نخواهد داشت، بلکه استفاده از تعبیر «لکم» در این عبارت از آن جهت است که وجود پیامبر اکرم (ص) برکت و رحمتی برای عالمیان است و اشخاص باید در مسیر این رحمت قرار بگیرند.

لکن نقد صحیح در مورد این استدلال همان نقدی است که به طور مشترک از دو آیه قبل بیان گردید به این بیان که نهایت چیزی که این آیه شریفه بر آن دلالت می نماید، وجوب تأسّی به پیامبر اکرم (ص) است نه دلالت فعل نبیّ بر وجوب، زیرا تبعیّت و تأسّی از ایشان مقتضی آن است که مکلّف، فعل خود را به همان کیفیّت و به همان وجهی انجام دهد که از پیامبر اکرم (ص) صادر شده است، اگر به وجه وجوب صادر شده، مکلّف نیز فعل خود را به وجه وجوب انجام دهد و اگر به وجه استحباب صادر شده، مکلّف نیز فعل خود را به وجه استحباب انجام دهد و اگر به وجه اباحه صادر شده است، مکلّف نیز به وجه اباحه اتیان نماید، بنا بر این امر به تبعیّت از پیامبر اکرم (ص) در این آیه شریفه به هیچ وجه دلالت بر آن نخواهد داشت که فعل ایشان، معیّناً واجب می باشد.

دلالت آیه چهارم و نقد آن

چهارمین آیه شریفه ای که برای اثبات دلالت فعل شارع بر وجوب به آن استناد شده است، آیه شریفه ﴿اطیعوا الله و اطیعوا الرسول﴾[7] و[8] و[9] و[10] و[11] می باشد که پاسخ از این استدلال نیز نیازی به بیان نداشته و از نقد مشترکی که نسبت به آیات گذشته بیان گردید روشن می گردد.

دلالت آیه پنجم

پنجمین آیه شریفه ای که برای اثبات دلالت فعل شارع بر وجوب به آن استناد شده است، آیه شریفه ﴿و ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا﴾[12] می باشد به این بیان که خداوند متعال در این آیه شریفه، مکلّفین را امر نموده است به أخذ بما اتاکم الرسول و «ما اتاکم»، عامّ بوده و علاوه بر اقوال نبیّ (ص)، شامل افعال نبی (ص) نیز می شود، در نتیجه این آیه شریفه دلالت بر وجوب اخذ به افعال پیامبر اکرم (ص) خواهد داشت.

نقد دلالت آیه پنجم

نقد استدلال به این آیه شریفه نیز از نقد مشترکی که نسبت به آیات گذشته بیان گردید روشن می گردد به این بیان که نهایت چیزی که این آیه شریفه بر آن دلالت می نماید، وجوب اخذ بما اتی النبی (ص) و به عبارتی وجوب تأسّی به ایشان است نه دلالت فعل نبیّ (ص) بر وجوب، زیرا اخذ به فعل نبیّ و تأسّی از ایشان مقتضی آن است که مکلّف، فعل خود را به همان کیفیّت و به همان وجهی انجام دهد که از پیامبر اکرم (ص) صادر شده است، اگر به وجه وجوب صادر شده، مکلّف نیز فعل خود را به وجه وجوب انجام دهد و اگر به وجه استحباب صادر شده، مکلّف نیز فعل خود را به وجه استحباب انجام دهد و اگر به وجه اباحه صادر شده است، مکلّف نیز به وجه اباحه اتیان نماید، بنا بر این امر به تبعیّت از پیامبر اکرم (ص) در این آیه شریفه به هیچ وجه دلالت بر آن نخواهد داشت که فعل ایشان، معیّناً واجب می باشد؛

علاوه بر آنکه آمدی در الاحکام نقد دیگری را بر استدلال به این آیه شریفه برای اثبات وجوب کلّ ما فعله النبیّ (ص) وارد نموده و می گوید: «دلالت این آیه شریفه بر وجوب کلّ ما فعله النبیّ (ص) متوقّف بر آن است که فعل مـأتیٌّ به واجب باشد، زیرا واضح است که در صورتی که فعل مأتیٌّ به پیامبر اکرم (ص) مستحبّ یا مباح باشد، واجب نخواهد بود، در نتیجه اگر وجوب فعل مأتیٌّ به پیامبر اکرم (ص) مستند به دلالت آیه شریفه بر وجوب کلّ ما فعله النبیّ (ص) باشد، دور لازم خواهد آمد».[13]

خلاصه آنکه هیچکدام از آیات شریفه نمی تواند دلیل بر آن باشد که افعال و تروک نبیّ (ص) و ائمّه (ع) دلالت بر وجوب ما فعله و حرمت ما ترکه داشته باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo