< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1401/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث علم اصول/طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادره از شارع / تعریف کتاب الله

 

ادامه مقصد هفتم: طرق موصله به امور صادره از شارع در مقام تشریع

بحث در مقصد هفتم یعنی اعتبار سنجی و حجّیّت طرق موصله به آنچه در مقام جعل شرعی از شارع مقدّس صادر شده است بود که بیان گردید این بحث در قالب چند مطلب پی گیری می شود. بحث از مطلب اوّل یعنی پیشینه تاریخی بحث و مطلب دوّم یعنی رویکرد های مختلف در طرح بحث از طرق ایصالیّه گذشت. در ادامه به بیان مطلب سوّم یعنی طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادر از شارع در مقام جعل شرعی خواهیم پرداخت.

مطلب سوّم: طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادر از شارع در مقام تشریع

طرق مختلفی برای دسترسی به الفاظ، افعال و تقاریر صادر از شارع در مقام جعل شرعی وجود دارد که باید به صورت جداگانه مطرح گردیده و طریقیّت آنها مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

طریق اوّل: کتاب الله

شایسته است مباحث مربوط به طریقیّت کتاب الله ذیل چند نکته مطرح گردد.

نکته اوّل: تعریف کتاب الله

شوکانی در ارشاد الفحول و آمدی در الاحکام، تعاریف مختلف مطرح در کلمات علماء برای کتاب الله را بیان نموده و مورد نقض و ابرام قرار داده اند. لذا ذکر کلام این دو اندیشمند نمی تواند کمک مهمّی در تعریف حقیقت قرآن نماید.

بیان کلام شوکانی

شوکانی مقصد اوّل از کتاب ارشاد الفحول خود را در مورد «الکتاب العزیز» قرار داده و فصل اوّل از این مقصد را راجع به «ما یتعلّق بتعریفه» قرار می دهند.

ایشان می گوید: «کتاب در لغت به معنای نوشتار و نوشته شده بوده و در عرف اهل شرع بر قرآن اطلاق شده است و قرآن در لغت، مصدر به معنای قرائت است و در عرف عامّ برای مجموعه معیّنی از کلام الله، علم بالغلبه شده است که مقروء بالسنة العباد می باشد و تعریف کتاب در اصطلاح عبارت است از: «الکلام المنزّل علی الرسول المکتوب فی المصاحف المنقول الینا نقلاً متواتراً»؛ با عبارت «المنزّل علی الرسول المکتوب فی المصاحف»، سایر کتب آسمانی، احادیث قدسی و نیز احادیث نبوی و غیر آنها خارج می شود و با عبارت «المنقول الینا نقلاً متواتراً»، قرائات شاذّه خارج می گردد».[1]

ایشان در ادامه می گوید: «بر این تعریف اشکال شده که دوری می باشد، چون در این تعریف، کتاب الله را به «المکتوب فی المصاحف» تعریف کرده اند در حالی که «مصحف» در این تعریف عبارت است از «الذی کتب فیه القرآن»؛ ولی این اشکال وارد نیست، زیرا معنای کلمه «مصحف» نزد عرف معلوم بوده و در تعریف آن نیازی به تعبیر «کتب فی القرآن» وجود ندارد تا دور لازم بیاید».[2]

ایشان در ادامه در مقام بیان تعریف دوّم مذکور برای کتاب الله می گوید: «برخی در تعریف قرآن و کتاب الله گفته اند: «هو اللفظ العربی المنزل للتدبّر و التذکّر، المتواتر»، کلمه «لفظ» در اینجا جنس بوده و هم شامل کتب سماوی می شود و هم سایر کتب و کلمه «العربی»، کتب سماوی و غیر سماوی غیر عربی را خارج می کند، و کلمه «المنزل»، الفاظ عربی غیر منزَّل همچون احادیث پیغمبر را خارج می نماید، عبارت «للتدبر و التذکر»، قید توضیحی بوده و ذکر آن در تعریف ضروری نمی باشد و کلمه «المتواتر»، امور غیر متواتر منزَّل بر پیامبر اکرم (ص) را خارج می نماید مثل قرائات شاذه و احادیث قدسیّه».[3]

ایشان در ادامه در مقام بیان تعریف سوّم مذکور برای کتاب الله می گوید: «برخی در تعریف قرآن و کتاب الله گفته اند: «هو الکلام المنزّل للاعجاز بسورةٍ منه»، با کلمه «المنزَّل»، کلامی که نازل نشده است خارج می شود، با کلمه «اعجاز»، آنچه نازل شده است ولی جنبه اعجازی ندارد خارج می شود مثل سایر کتب سماوی و سنّت و مقصود از اعجاز نیز آن است که بلاغت این کلام در حدّی است که خارج از توان بشر می باشد و مراد از سوره نیز طائفه ای از این کلام است که اول و آخر آن معیّن شده است».[4]

ایشان در مقام اشکال بر این تعریف می گوید: «دو اشکال بر این تعریف وارد شده است:

اشکال اوّل آنکه اعجاز لازمه بیّن برای کتاب الله نبوده و اینطور نیست که به محض علم به کتاب الله، تصدیق به اعجاز بلاغی آن بشود تا از این لازمه بیّن برای تعریف رسمی کتاب الله به «الکلام المنزّل للاعجاز بسورةٍ منه» استفاده بشود، شاهد بر این مدّعا آن است که اگر اعجاز، لازمه بیّن کتاب الله بود، نباید کسی در آن تردید می نمود در حالی که خود قرآن کریم با آیات تحدّی، اجمالاً وجود شکّ و تردید مخاطبین در اعجازی بودن قرآن را پذیرفته است و لذا آنها را به مبارزه طلبیده است؛

و امّا اشکال دوّم آن است که این تعریف دوری می باشد، زیرا کتاب الله به سوره تعریف شده است در حالی که شناخت سوره، متوقّف بر شناخت کتاب الله می باشد».[5]

ایشان در مقام پاسخ از این دو اشکال می گوید: «امّا اشکال اوّل وارد نیست، زیرا اگرچه اعجاز کتاب الله در زمان نزول تدریجی آن و در زمانی که هنوز قرآن کریم آیات تحدّی را نازل ننموده و کفّار را به مبارزه نطلبیده بود، مورد تردید کفّار بوده و لذا در آن زمان، اعجاز، لازمه بیّن کتاب الله نبوده است، ولی در زمانی که در صدد تعریف کتاب الله بر می آییم، با توجّه به نزول آیات تحدّی و عجز همه گروه ها از اتیان سوره ای به بلاغت سور قرآنی، اعجاز، لازم بیّن کتاب الله بوده و لذا استفاده از این لازمه بیّن برای تعریف رسمی کتاب الله صحیح خواهد بود؛

و امّا اشکال دوّم وارد نیست، زیرا سوره، اختصاصی به کتاب الله نداشته و به مطلق گروه ویژه ای از کلام که بر پیامبر نازل شده باشد، سوره گفته می شود، چه قرآن باشد و چه غیر قرآن، لذا است که بخش معیّنی از آیات انجیل، «سورة الانجیل» گفته می شود، لذا شناخت سوره متوقّف بر شناخت قرآن و کتاب الله نیست تا دور لازم بیاید».[6]

ایشان در ادامه در مقام بیان تعریف چهارم، پنجم و ششم مذکور برای کتاب الله می گوید: «برخی در تعریف قرآن و کتاب الله گفته اند: «هو ما نقل الینا بین دفّتی المصحف تواتراً»، بعضی دیگر گفته اند: «هو القرآن المنزّل علی رسولنا المکتوب فی المصاحف المنقول تواتراً بلا شبهةٍ» و برخی گفته اند: هو کلام الله العربی الثابت فی اللوح المحفوظ للانزال».[7]

ایشان در پایان در مقام بیان تعریف مختار خود می گوید: «و الاولی ان یقال: هو کلام الله المنزّل علی محمّدٍ (ص) المتلوّ المتواتر و هذا لا یرد علیه ما ورد علی الحدود».[8]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo