< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1401/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث علم اصول/طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادره از شارع /ادله عدم وقوع تحریف

 

ادامه استدلال اوّل: دلالت آیه شریفه ﴿انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون﴾

بیان شد در خصوص اثبات عدم وقوع تحریف به نقیصه در قرآن کریم به چند دلیل استناد شده است. بحث در دلیل اوّل یعنی آیه شریفه ﴿انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون﴾ بود که بیان گردید در رابطه با استدلال به این آیه شریفه دو شبهه مطرح است که پاسخ از آن دو برای تمامیّت این استدلال، لازم می باشد. بحث در شبهه اوّل بود که بیان گردید در مدلول این آیه احتمالاتی مطرح شده که بر اساس آنها، این آیه دلالت بر نفی وقوع تحریف به نقیصه در قرآن کریم نخواهد نمود و اذا جاء الاحتمال، بطل الاستدلال. در این زمینه سه احتمال بیان گردید. بحث در بیان پاسخ از این شبهه و ردّ این احتمالات بود که در این زمینه، احتمال اوّل یعنی اینکه مراد از ذکر در این آیه شریفه، رسول اکرم (ص) بوده باشد و ربطی به تحریف قرآن نداشته باشد باطل گردید. در ادامه به ابطال سایر احتمالات مطرح در این شبهه و در پایان به بیان شبهه دوّم مطرح در مورد استدلال به این آیه شریفه و بیان پاسخ محقّق خویی از آن خواهیم پرداخت.

ادامه پاسخ از شبهه اوّل

امّا راجع به احتمال دوّم در آیه شریفه ﴿انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون﴾ یعنی اینکه مراد از ذکر، قرآن کریم بوده و مراد از حفظ قرآن، صیانت قرآن از تفسیر به رأی باشد، نه صیانت قرآن از تحریف به نقیصه گفته می شود این احتمال نیز مردود می باشد، زیرا تفسیر به رأی قرآن کریم حقیقتی است که از صدر اسلام تا کنون، توسّط کفّار و منافقین انجام می گرفته و اگر مقصود از حفظ قرآن کریم از تفسیر به رأی توسّط کفّار و منافقین در این احتمال آن باشد که اساساً هیچ هجمه ای از جانب کفّار و منافقین برای تفسیر به رأی قرآن کریم وجود نداشته و وجود نخواهد داشت، گفته می شود این ادّعا بر خلاف واقع می باشد و اگر مقصود از حفظ قرآن کریم از تفسیر به رأی توسّط کفّار و منافقین در این احتمال آن باشد که استدلالات و تعالیم قرآن از چنان رفعت و استحکامی برخوردار است که شبهه پراکنی و حملات کفّار و منافقین، به استحکام و رفعت آنها خدشه ای وارد نمی نماید، گفته می شود این واقعیّتی است که خود وجود قرآن ضامن آن بوده و نیازی به بیان آن در این آیه شریفه وجود ندارد.

و امّا راجع به احتمال سوّم در آیه شریفه ﴿انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون﴾ یعنی اینکه مقصود از «ذکر» در این آیه شریفه، قرآن کریم باشد، ولی مقصود از حفظ قرآن، حفظ کلّی قرآن با شاکله ای که دارد باشد (که برای تحقّق آن محفوظ ماندن قرآن نزد امام غائب (ع) کفایت می کند)، نه حفظ هر آیه ای از آیات قرآن و یا هر کلمه ای از کلمات قرآن گفته می شود بطلان این احتمال از بطلان دو احتمال قبل واضح تر می باشد، چون قرآنی که نیازمند حفظ از تحریف در راستای بهره مندی بشر از آن می باشد، قرآنی است که به عنوان طریق ایصالی به احکام صادر از شارع در اختیار و در دسترس بشر می باشد، و حفظ قرآن فی الجمله و نزد امام عصر (عج) مانند حفظ قرآن در لوح محفوظ بوده و در راستای بهره مندی بشر، نیازی به آن وجود ندارد، به عبارت دیگر حفظ قرآن در لوح محفوظ ما را از حفظ قرآن نزد امام غائب کفایت می نماید و نیازی نیست خداوند متعال در این آیه شریفه بفرماید ما این قرآن را نزد امام غائب، محفوظ نگاه می داریم.

در هر صورت شکّی نیست که مقصود از ذکر در آیه شریفه ﴿انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون﴾، قرآن موجود و مقصود از حفظ و صیانت آن، حفاظت از تحریف این قرآن به تنقیص یا زیاده می باشد، لذا انصاف آن است که دلالت این آیه شریفه بر عدم تحریف قرآن به نقیصه تامّ بوده و شبهه اوّل از دو شبهه ای که در خصوص این استدلال مطرح شده است وارد نخواهد بود.

بیان شبهه دوّم

امّا شبهه دوّم وارد بر استدلال به آیه شریف ﴿انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون﴾ برای نفی تحریف به نقیصه در قرآن کریم، شبهه ای عقلی می باشد. حاصل این شبهه آن است که مدّعیان وقوع تحریف در قرآن کریم، احتمال وقوع تحریف در خود این آیه شریفه را می دهند، چون این آیه هم یکی از آیات قرآن کریم است که مثل سایر آیات، احتمال تحریف در آن وجود دارد، لذا استدلال به این آیه شریفه برای نفی تحریف در قرآن کریم زمانی تمام است که عدم وقوع تحریف در خود همین آیه شریفه محرز باشد و الّا نفی تحریف در قرآن کریم با استناد به این آیه شریفه مستلزم دور خواهد بود، چون نفی تحریف در قرآن کریم متوقّف بر استناد به این آیه شریفه بوده و استناد به این آیه شریفه نیز متوقّف بر نفی تحریف در قرآن کریم از جمله نفس همین آیه شریفه می باشد و هذا دورٌ باطل.

پاسخ محقّق خویی «رحمة الله علیه» از شبهه دوّم

محقّق خویی «رحمة الله علیه» در پاسخ از این شبهه می فرمایند این شبهه زمانی مطرح می شود که خلافت و زعامت الهی ائمّه اطهار (ع) پذیرفته نشده و بر افعال و احوال اهل بیت علیهم السلام، اعتماد نشود امّا کسی که ایشان را حجج خداوند متعال بر خلق خود به عنوان ثقل اصغری می داند که از ثقل اکبر یعنی قرآن کریم در حجّیّت جدا نمی شود دچار این شبهه نمی گردد، چون استدلال ائمّه اطهار (ع) به همین قرآن موجود و تأییداتی که اصحاب ائمّه (ع) نسبت به استدلالات ایشان به قرآن کریم دارند، کاشف از آن است که این قرآن موجود، حجّت می باشد هر چند برخی قائل به تحریف آن شوند، نهایتاً حجّیّت قرآن موجود بنابر اینکه تحریفی در آن صورت گرفته باشد، متوقّف بر امضاء ائمّه اطهار (ع) می باشد و فرض آن است که ایشان نیز با استدلالات خود به قرآن موجود، حجّیّت آن را امضاء نموده اند.[1]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo