< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1401/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادره از شارع/کتاب /ادله عدم وقوع تحریف

 

ادامه مبحث سوّم: شبهات موهِم وقوع تحریف در قرآن کریم

بیان شد اینکه عنوان مبحث سوّم، شبهات موهِم وقوع تحریف در قرآن کریم قرار داده شد، نه ادلّه قائلین به تحریف، بدان خاطر است که کسی برای اثبات تحریف در قرآن کریم به این امور استناد نکرده است، اگرچه این امور می تواند به عنوان شبهاتی مطرح شود که استدلالات گذشته را زیر سؤال برده و موجب توهّم وقوع تحریف در قرآن کریم گردد؛ لذا پاسخ به این شبهات جهت تکمیل استدلالات مذکور برای اثبات عدم وقوع تحریف در قرآن کریم لازم می باشد.

در این زمینه شبهه اوّل یعنی روایات موهم وقوع تحریف در قرآن کریم و شبهه دوّم یعنی روایات موهم متفاوت بودن مصحف علی (ع) و مصحف فاطمه (س) با قرآن موجود بیان گردیده و مورد نقد قرار گرفت. در ادامه به بیان شبهه سوّم یعنی روایات دالّ بر وقوع حوادث امم سابقه در امّت پیامبر اکرم (ص) و نقد و بررسی آن خواهیم پرداخت.

شبهه سوّم: روایات موهِم وقوع تحریف در قرآن کریم

این شبهه مرکّب از یک صغری، یک کبری و یک نتیجه می باشد، صغری آن است که بر اساس روایات، تورات و انجیل تحریف شده است، کبری آن است که بر اساس روایات، هر آنچه در امم سابقه واقع شده است، نظیر آن در امّت پیامبر نیز واقع خواهد شد و نتیجه آنکه قرآن نیز همچون کتب آسمانی سابق، تحریف شده است.

از جمله روایاتی که دلالت بر کبرای این استدلال دارند، روایت شیخ صدوق در کمال الدین از قیاس بن ابراهیم از امام صادق (ع) از آباء معصومین ایشان است که می فرمایند: «قال رسول الله (ص) کلّ ما کان فی الامم السالفة، فإنّه یکون فی هذه الأمّة مثله حذو النعل بالنعل و القذّة بالقذّة»[1] و روایت حریز عن بعض اصحابه عن ابی جعفرٍ (ع) است که می فرمایند: «قال رسول الله (ص): و الذی نفسی بیده، لترکبنّ سنن من کان قبلکم حذو النعل بالنعل و القذّة بالقذّة»[2] . این روایات دلالت بر آن دارند که نظیر وقایعی که در امم سابقه اتّفاق افتاده است، پا به پا و همانند پر تیری که بر روی پر تیر دیگر می نشیند، در امّت اسلامی نیز رخ خواهد داد. بنا بر این قرآن نیز همچون کتب آسمانی سابق، تحریف شده است.

 

پاسخ از شبهه سوّم

محقّق خویی «رحمة الله علیه» از این شبهه چهار پاسخ داده اند که لازم است هر کدام به صورت جداگانه مطرح شده و مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

بیان پاسخ اوّل محقّق خویی «رحمة الله علیه» و نقد و بررسی آن

ایشان می فرمایند: «روایاتی که دلالت بر کبرای این شبهه یعنی وقوع تمامی وقائع امم سابقه در امّت پیامبر اکرم (ص) دارند، اخبار آحادی است که مفید علم نبوده و نمی تواند مورد عمل واقع شود و ادّعای تواتر آنها نیز دلیلی ندارد؛ گذشته از آنکه این اخبار، در کتب اربعه نیز ذکر نشده است و همین وجه دیگری بر تضعیف این اخبار می باشد»[3] .

این پاسخ از چند جهت قابل مناقشه می باشد:

اوّل آنکه ادّعای عدم ذکر این روایات در کتب اربعه صحیح نیست، زیرا مرحوم شیخ صدوق به صورت مرسله در من لا یحضره الفقیه روایت می کند که: «یکون فی هذه الأمّة کلّ ما کان فی بنی اسرائیل، حذو النعل بالنعل و القذّة بالقذّة»[4] ؛

دوّم آنکه بر فرض پذیرفته شود این روایات در کتب اربعه نقل نشده اند، ممکن است شبهه کننده بگوید عدم ذکر این روایات در کتب اربعه دلیل بر عدم حجّیّت آنها نیست، به خصوص که محقّق خویی «رحمة الله علیه» قائل به تصحیح کلّیّه روایت کتب اربعه نمی باشند؛

و سوّم آنکه همانطور که گذشت، استناد به این روایات در مقام شبهه افکنی صورت گرفته است نه در مقام استدلال بر وقوع تحریف در قرآن کریم و در مقام ایجاد شبهه، همین اخبار آحاد هر چند مفید علم نبوده و از حجّیّت برخوردار نباشند و صرفاً مفید ظنّ باشند کفایت می نماید.

پاسخ دوّم محقّق خویی «رحمة الله علیه» و نقد و بررسی آن

ایشان در مقام بیان پاسخ دوّم می فرمایند: «اگر این دلیل تمام باشد مستلزم آن است که پذیرفته شود همانطور که در تورات و انجیل، تحریف به زیاده واقع شده است، در قرآن کریم نیز تحریف به زیاده واقع شده باشد در حالی که وقوع تحریف به زیاده در قرآن کریم بر خلاف اجماع می باشد»[5] .

به نظر می رسد این پاسخ صحیح است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo