< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1402/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادره از شارع/کتاب /ادله عدم وقوع تحریف

 

ادامه طریق اوّل: کتاب الله

بیان شد شایسته است مباحث مربوط به طریقیّت کتاب الله ذیل چند نکته مطرح گردد. بحث از نکته اوّل یعنی تعریف کتاب الله و نکته دوّم یعنی اعتبار سنجی کتاب الله به لحاظ صدور گذشت. در ادامه به بیان نکته سوّم یعنی اعتبار سنجی کتاب الله به لحاظ دلالت و ظهور خواهیم پرداخت.

نکته سوّم: اعتبار سنجی کتاب الله به لحاظ دلالت و ظهور

بعد از روشن شدن اعتبار قرآن موجود به لحاظ صدور گفته می شود از آنجا که دلالت اکثر الفاظ در قرآن کریم همچون سائر الفاظ عرب، نصّ نبوده و از باب ظهور می باشد، صرف قطع به صدور الفاظ قرآن موجود در اکثر موارد برای حجّیّت آن برای مکلّفین کافی نبوده و اثبات حجّیّت قرآن موجود برای مکلّفین، علاوه بر اثبات حجّیّت آن به لحاظ صدور، نیازمند اثبات حجّیّت دلالت و ظهور آن می باشد یعنی باید ثابت شود خداوند متعال از این الفاظ، همان معنایی را اراده کرده است که مکلّفین درک می نمایند.

پیش از ورود در این بحث ابتدا به بیان یک مقدّمه یعنی مراد از حجّیّت ظواهر کتاب پرداخته و در ادامه به بیان اقوال در مسأله خواهیم پرداخت.

مقدّمه: مراد از حجّیّت ظواهر کتاب

قبل از ورود در اصل بحث، لازم است معانی مذکور برای حجّت بیان شده و روشن گردد مراد از حجّیّت در ما نحن فیه، کدامیک از این معانی می باشد؛ لذا گفته می شود حجّیّت دارای چهار معنا می باشد: حجّیّت در لغت، حجّیّت در اصطلاح علم منطق، حجّیّت در اصطلاح علم اصول و حجّیّت در اصطلاح علم فقه.

حجّت در لغت به معنای احتجاج و اقامه دلیل می باشد. زبیدی در تاج العروس می گوید: «الحجّة بالضمّ مصدرٌ بمعنی الاحتجاج و الاستدلال»؛ صاحب بن عبّاد در المحیط فی اللغة می گوید: «الحجّة الوجه الذی به یقع الظفر عند الخصومة»؛ در مقابل ابن اثیر در نهایة، ابن منظور در لسان العرب و فیّومی در مصباح المنیر، حجّت را به معنای اسم مصدری یعنی نفس دلیل و برهان دانسته اند.

 

و امّا حجّت در اصطلاح علم منطق عبارت است از قول مرکّب از قضایایی که ذات این ترکیب، مستلزم قولی دیگر می باشد، به عبارت دیگر حجّت در اصطلاح علم منطق عبارت است از مجموع دو قضیّه یعنی صغری و کبری که از ضمّ یکی به دیگری، نتیجه حاصل می گردد.

و امّا حجّت در اصطلاح علم اصول عبارت است از آنکه شیء، طریقی معتبر برای وصول به کلام شارع در مقام تشریع باشد، به گونه ای که در صورت موافقت محتوای آن شیء با واقع، مولی بتواند به آن شیء بر علیه بندگان احتجاج نماید و در صورت مخالفت محتوای آن شیء با واقع، عقل بتواند آن را به عنوان عذری برای مخالفت مکلّف با امر و نهی مولی قرار دهد؛ به این معنا، کتاب، سنّت و اجماع، حجّت می باشند و اعتبار و حجّیّت این امور گاه به برهان ثابت می گردد، گاه به بناء عقلاء و گاه به تعبّد.

و امّا حجّت در اصطلاح علم فقه عبارت است از شیئی که اخذ به آن و عمل بر طبق آن شرعاً واجب باشد؛ به این معنا گفته می شود: «قول الشارع حجّةٌ» یعنی «یجب اطاعته و الأخذ بأمره و نهیه» یا گفته می شود: «اقرار المقرّ حجّةٌ» یعنی «یجب العمل علی وفقه» و یا گفته می شود «قول المجتهد فی مقام الافتاء حجّةٌ» یعنی «یلزم علی المکلّف ان یعمل بفتواه».

با توجّه به این مقدّمه گفته می شود اگر حجّیّت ظواهر کتاب از باب تکمیل طریقیّت کتاب الله لحاظ گردد از قبیل حجّیّت اصولی بوده و اگر از باب لزوم تبعیّت از محتوای کتاب لحاظ شود از قبیل حجّیّت فقهی خواهد بود؛ ولی[1] مراد از حجّیّت ظواهر کتاب در ما نحن فیه، حجّیّت اصولی ظواهر کتاب می باشد به این معنا که بحث در ما نحن فیه از آن است که آیا ظواهر کتاب الله موجود بایدینا که صدور الفاظ آن از خداوند و نزول این الفاظ بر پیامبر اکرم (ص) قطعی است، طریقی معتبر برای وصول به کلام شارع در مقام تشریع است به گونه ای که اگر مراد جدّی شارع مقدّس به ظواهر کتاب تعلّق گرفته باشد، در صورت مخالفت مکلّفین با ظواهر کتاب، شارع مقدّس در قیامت بتواند به این ظواهر بر علیه مکلّفین احتجاج نماید و اگر برخی ظواهر کتاب، مراد جدّی شارع مقدّس نبوده و شارع مقدّس، خلاف ظاهر را اراده نموده باشد، عقل بتواند عمل به ظواهر کتاب را به عنوان عذری برای مخالفت عمل مکلّف با امر و نهی واقعی مولی قرار دهد؛ و یا آنکه ظواهر کتاب، طریق معتبری برای وصول مکلّفین به کلام شارع در مقام تشریع نبوده و معلوم نیست شارع مقدّس همان چیزی را از الفاظ کتاب اراده کرده باشد که مکلّفین پس از فحص از قرائن عقلیّه، لفظیّه و یا حالیّه از ظواهر کتاب فهمیده و استظهار می نمایند؟ در صورت اوّل، ظواهر کتاب حجّت بوده و در صورت دوّم حجّت نخواهد بود.

 

اقوال در مسأله

اخباریّون قائل به عدم حجّیّت ظواهر کتاب بوده و معتقدند چنانچه در بیانات معصومین تفسیری در جهت بیان مراد خداوند متعال از آیات قرآن کریم وجود نداشته باشد، فهم و استظهار عرفی مکلّفین از این آیات، حجّیّت نخواهد داشت و در مقابل، اصولیّون قائل به حجّیّت ظواهر کتاب می باشند.


[1] - شروع درس 79 مورّخ 16/2/1402.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo