< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

93/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اوامر

 

عن محمد بن یحیی العطار عن احمد بن محمد بن عیسی عن الحسن بن محبوب عن معاویة بن وهب، قال سمعت اباعبد الله علیه السلام، یقول اطلبوا العلم و تزیّنوا معه بالحلم و الوقار و تواضعوا لمن تعلّمونه العلم و تواضعوا لمن طلبتم منه العلم، و لا تکونوا علماء جبّارین فیذهب باطلکم بحقّکم، ابتدا شکر و سپاس لفظی داریم از خداوند متعال که به ما توفیق ادامه حیات و زندگی و توفیق ادامه تحصیل، تعلیم و تعلّم را دادند، خداوند متعال را همواره باید بر این موضوع شکر گذار باشیم، و امّا آنچه که مهمّ است، علاوه بر شکر لفظی، در باره هر نعمتی از نعمات خداوند، شکر عملی نسبت به آن نعمت است. شکر عملی نسبت به هر نعمتی که خداوند به ما عنایت فرموده است، به اداء حقّ نعماتی است که خداوند متعال، به ما عنایت کرده است، امروز من و شما توفیق تحصیل و یا تدریس و یا تألیف در علوم اسلامی را پیدا کردیم، خداوند را بر این توفیق باید شکر گذار باشیم، هم شکر لفظی و هم شکر عملی، شکر عملی در باره این توفیق آن است که حقّ ابزار و وسائلی را که خداوند متعال برای جلب رضایت خود در جهت تحصیل و تعلیم و تعلّم در اختیار ما گذاشته است، اداء نماییم. اوّلین این ابزار، توفیق ورود به حوزه است، بسیاری از دوستان و رفقای ما که هم سنّ ما بودند، موفّق به همچین امری نشدند و در مشاغل دیگر ورود کردند که شاید از نگاه مادّی موفّق تر بودند، اما شکّی نیست که از نگاه معنوی، حدّ اقل نسبت به امکان توفیق معنوی موفّق نبوده اند، و این امکان در اختیار من و شما قرار داده شده، دوّم از ابزار، امنیّت اجتماعی برای تعلیم و تعلّم است، بدون هیچ دغدغه ای دروس به صورت مرتّب، اعلان می شود، برگزار می شود، با هر موضوعی که احساس نیاز کنیم شروع درس امکان پذیر است که این به برکت وجود نظام اسلامی است و در گذشته این امنیّت بر حوزه ها حاکم نبود، هر روز احتمال تعطیلی درس ها را می دادند، هر روز احتمال نیامدن استاد به لحاظ حبس و تبعید او داده می شد. در حوزه نجف با آن عظمت در این قرن اخیر بسیاری از علما مشتاق تدریس به صورت عمومی بودند اما این امکان وجود نداشت، بسیاری از طلاب مشتاق حضور در درس برخی اعاظم بودند اما این امکان فراهم نشد و همیشه با هراس و نا امنی درس ها را ادامه می دادند و ما امروز دغدغه این مسائل را نداریم. وسیله و ابزار سوّم امنیّت اقتصادی است، اگر چه من و شما نسبت به تمام اقشار جامعه از لحاظ اقتصادی شاید با مشکلات بیشتری مواجه باشیم، و لکن با نظر به تمام مشکلات، امنیّت اقتصادی بر حوزه ها حاکم است، چون طلبه می داند که سر ماه شهریّه ای و در صورت مریضی بیمه ای دارد و در صورت نیاز وام های قرض الحسنه ای دارد که همه اینها امنیّت اقتصادی است که در گذشته حوزه اصلاً وجود نداشته. قبل از مرحوم آقای آ سید ابو الحسن اصفهانی شهریّه ای نبوده و گاهاً برخی علما آنچه به دستشان می رسیده تقسیمی می داده اند و نمی شده روی آن تقسیمی حسابی باز کرد. ابزار دیگری که در اختیار ماست و در اختیار گذشتگان نبود، وجود ابزار تعلیم و تعلّم، یعنی وجود معلّم و مدرّس به صورت متنوّع، وجود کتاب ها و کتاب خانه های متعدّد، امکان دسترسی به نسخ خاصّ، حتّی در سر کلاس، اگر روزی گفته می شد که روزی می رسد که یک طلبه وقتی به درس می رود کتابخانه ای عظیم همراه خود می برد، پذیرفته نمی شد، در گذشته صاحب جواهر ها کتاب قرض می گرفتند و خیلی ها را هم که پیدا نمی کردند حکایت می نمودند، مرحوم علّامه امینی برای پیدا کردن برخی از کتب به کشور های مختلفی سفر می کرد که الان در خانه این امر ممکن است، بنا بر این ابزاری که شکر عملی آنها بر ما واجب است و ما از آنها غفلت داریم، این چهار ابزار مذکور است.

امّا این سؤال مطرح می شود که چگونه ما نسبت به اینهمه توفیق و اینهمه نعمت و ابزاری که در اختیار من و شما قرار داده شده است شکر گذار باشیم، به نظر می آید برای اداء حقّ این ابزار و شکر عملی نسبت به آنها، سه استوانه لازم است:

اوّل اینکه انگیزه خود را در تدریس، تدرّس، تحقیق تألیف و هر یک از این افعال منحصر کنیم در فهمیدن و فهماندن احکام خداوند متعال در جهت سعادت بخشی به بشر و کسب رضایت خداوند متعال. من یتّق الله یجعل له من امره یرسل، اخلاص داشته باشیم، درس نرویم برای حلال شدن شهریّه، درس نرویم برای اینکه با استاد رفیق شویم، درس نرویم برای اینکه حضور و غیاب می کنند، اینها همه با اخلاص سازگاری ندارد، قدم مان را برای خدا برداشتیم اگرر در راه آمدن ببه درس از بین رفتیم یا سر درس آمدیم و چیزی نفهمیدیم چیزی را از دست نداده ایم تا چه رسد به اینکه بیاییم و بفهمیم و بعد بفهمانیم همه اش کمال و حسن است و اما اگر اخلاص نباشد حتّی اگر بفهمیم و بفهمانیم هم چیزی به دستمان نیامده، گذشتگان اخلاص داشتند، برای خدا قدم بر می داشتند، برای خدا می ایستادند، برای خدا قلم به دست می گرفتند و می نوشتند، که اگر غیر از این باشد مصداق مستأکل به علم خواهیم شد که در روایات مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند، و خود ما هم تنها کسی هستیم که می توانیم میزان اخلاص خود را بفهمیم و بعید می دانم کسی با اخلاص در این راه قدم بردارد و موفّق نشود.

دوّم از این استوانه ها تلاش و سعی در حدّ توان است، واقعاً ببینیم تمام قدرت و توان خود را در این سالهای تحصیلی برای کسب معارف الهی به کار گرفته ایم و یا خیلی از فرصت ها از دست رفت در حالی که می شد از دست نرود، آنچه گذشته گذشته است، الآن مهم است که چه کنیم، تلاش کنیم تا نفهمیدیم نگذریم، تا نفهماندیم نیز نگذریم، در دفاع از یک نظریّه که حقّ می دانیم ااز هیچ سعی و تلاشی فروگذار نکنیم، در فهمیدن یک مطلبی که حق می دانیم از هیچ فرصتی فروگذار نکننیم. در گذشته چنین بوده، خادم حرم امیر المؤمنین از مباحثه مرحوم وحید بهبهانی اصولی با محدّث بحرانی اخباری نقل می کند که در حرم امیر المؤمنین گذشت، می گوید در یکی از شبها بعد از نماز مغرب و عشاء این دو را در حرم دیدم که گوشه ای اجتماع کرده بودند و راجع به اعتقادات خودشان، یکی در دفاع از اصول و اصولیّون و دیگری در دفاع از اخباریون مباحثه می کردند، وقتی می خواستم درب حرم را ببندم، آخر شب اینها آمدند داخل صحن و مشغول مباحثه شدند، ساعتی گذشت که قاعدتاً درب صحن حرم را ما می بستیم، و وقتی متوجّه شدند که درب صحن در حال بسته شدن است در حالت مباحثه آمدند و بیرون صحن مشغول مباحثه شدند، صبح که برگشتم قبل از اذان صبح برای اینکه درب صحن حرم را باز بکنم دیدم اینها هنوز در همانجا مشغول مباحثه هستند، ببینید، این بودند، در کجا معلوم نیست چراغی بوده که قطعاً نبوده، در چه شرایط جوّی، چای هم نیاوردند بخورند که خستگی بگیرند، اما برای انجام وظیفه تا صبح مباحثه کردند، تلاش کنیم سعی کنیم، جریان آقای خویی که با وجود داشتن وعده ای با بازاریان مشهد، وقتی فهمید که میرزای نائینی درس را شروع کرده دیگر نایستاد.

و استوانه سوّم علاوه بر اخلاص و تلاش، عمل است، یعنی عمل به آنچه آموختیم، چقدر واجب و مستحب آموختیم، انجام دهیم، چقدر حرام و مکروه آموختیم، ترکش کنیم.

اگر این سه استوانه و اهرم وجود داشت، امکان ندارد موفّق نشویم، امکان ندارد از درس و بحث لذّت نبریم، وجود این سه استوانه در علمای گذشته و بلکه حال حاضر توانسته است تراث شیعه را به احسن وجه ممکن حفظ نماید، وجود این سه استوانه در این بزرگواران باعث شده که مکتب اهل بیت به این نقطه از اوج ترویج برسد، وجود این سه موضوع در بزرگان معاصر که سنین فوق نود را دارند باعث شده است که در سنّ بیش از نود، درس را تعطیل نکنند، امروز می بینید، شیخنا الاستاذ آیت الله وحید حفظه الله، آقای مکارم نزدیک به نود، درس را ترک نکردند، با آن کمر خمیده بالای منبر می رود و می گوید تا امکان دارد باید درس را بروم، آیا نیاز به پوول دارد که درس دهد ،که ندارد، نیاز به شهرت دارد که ندارد، نیاز به مقام دارد که ندارد، یک استاد دانشگاه به شصت نرسیده می گوید من کارم را کرده ام و دیگر باید تفریح کنم، رهبر معظّم انقلاب باید در سن بالای هفتاد و پنج سالگی باید بیاید و شش صبح تا هفت شب کار کند، چرا نیازی نداررد، خوب مثل برخی رهبران بزرگ دنیا و پادشاهان پادشاهی کند، چررا درس بیاید؟ اگر سست شدیم به این اشخاص فکر کنیم تا خجالت بکشیم، در حالی که همین اشخاص از گذشتگان می گویند خجالت می کشیم، یادم نمی رود که آقای وحید می فرمودند اگر شیخ طوسی، سید مرتضی، علّامه حلّی و ... سر از خاک بیرون ندارند، ما روی آن نداریم در چشمانشان بنگریم، چه کردند اینها با این همه مشکلات و مصائبی که داشتند؟! باید خجالت بکشیم، در روایتی نیز که نقل کردم، اشاره ای دارد به همین موضوع که می فرماید امام صادق علیه السلام فرمودند اطلبوا العلم و تزیّنوا معه بالحلم و الوقار، و تواضعوا لمن تعلّمونه العلم، و تواضعوا لمن طلبتم منه العلم، و لا تکونوا علماء جبّارین، نشید از علماء متکبّری که فیذهب باطلکم بحقّکم. بدانید که اگر از علماء جبّارین شدید، تکبّر شما علم شما را بر می دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo