درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعیسبزواری
93/07/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نواهی/ ادامه مطلب چهارم/ مسأله مرّه و تکرار
ادامه مطلب چهارم: مسأله مرّه و تکرار
بحث در مسأله مرّه و تکرار بود، به این معنا که آیا نهی دلالت بر منع از شیء در خصوص اوّل وقت امکان عمل به آن شیء پس از صدور نهی دارد، به گونه ای که استفاده منع در آنات لاحقه، نیازمند قرینه و دلیل می باشد و یا دلالت بر منع از شیء به صورت دائم و در تمام ازمنه دارد و یا اینکه بر هیچکدام دلالت نداشته و استفاده هریک، نیازمند قرینه می باشد؟
بیان شد که تحقیق این مطلب، نیازمند پی گیری آن در چند جهت می باشد. جهت اوّل و دوّم یعنی پیشینه تاریخی و تحریر محلّ نزاع بیان گردید. در ادامه به بیان جهت سوّم یعنی اقوال در مسأله خواهیم پرداخت.
جهت سوّم: اقوال در مسأله
در این مسأله سه قول عمده وجود دارد:
قول اوّل: این است که نهی مقتضی تکرار، دوام و استمرار طلب ترک و یا منع از فعل است. این نظریّه را آمدی در الاحکام[1] صراحتاً اختیار نموده و آن را مورد اتّفاق عقلاء می داند؛ شیخ طوسی نیز در عدّه[2] ، این قول را به اکثر متکلّمین و فقهاء نسبت داده اند، علّامه حلّی نیز در نهایه[3] ، همین نظریّه را اختیار نموده اند و از عضدی نیز در مختصر الاصول[4] نقل شده که گفته است: «النهی یقتضی دوام ترک المنهیّ عنه عند المحقّقین، اقتضائاً ظاهراً، فیحمل علیه الّا اذا صرف عنه دلیلٌ».
قول دوّم: آن است که نهی دلالت بر مرّه و ممنوعیّت عمل در اوّل وقت ممکن برای مکلّف داشته و اثبات ممنوعیّت عمل، پس از آن نیازمند دلیل می باشد. سیّد مرتضی در ذریعه[5] و شیخ در عدّه[6] قائل به این نظریّه می باشند.
قول سوّم: این است که نهی نه بمادّته و نه بهیئته، نه بالمطابقة و نه بالالتزام، نه بالوضع و نه بالظهور، جز بر منع از فعل، دلالتی ندارد. این نظریّه را علی الظاهر ابتدائاً صاحب قوانین[7] و صاحب هدایة المسترشدین[8] و بعد از آنها محقّق خراسانی[9] و بسیاری از من تأخّر عنه «رحمة الله علیهم اجمعین» اختیار نموده اند.
نظریّه استاد معظّم
با توجّه به ادلّه ای که قائلین به قول اوّل و دوّم مطرح نموده اند، روشن می شود تمام قائلین به این اقوال، در این جهت اتّفاق نظر دارند که نهی نه بمادّته و نه بهیئته، دلالت بر مرّه و یا تکرار ندارد، نهایتاً قائلین به مرّه می گویند: قرائن خارجیّه عامّه بر این دلالت دارند که اصل در نواهی شرعیّه مطلقه آن است که مرّه اراده شده باشد و در مقابل، قائلین به تکرار می گویند: قرائن خارجیّه عامّه بر این دلالت دارند که اصل در نواهی شرعیّه مطلقه آن است که تکرار اراده شده باشد و قائلین به قول سوّم می گویند: همانطوری که هیئت و مادّه نهی، دلالت بر مرّه و تکرار ندارند، قرائن عامّه نیز چنین دلالتی ندارند.
به نظر می رسد قول سوّم، مطابق با تحقیق می باشد و اثبات این مدّعا نیازمند آن است که اوّلاً مقتضای هیئت و مادّه نهی مورد بررسی قرار گیرد و ثانیاً قرائن عامّه ای که قائلین به مرّه مطرح نموده اند، مورد ارزیابی قرار گیرد و ثالثاً قرائن عامّه ای که قائلین به تکرار بیان نموده اند، مورد بررسی قرار گیرد.
مادّه نهی، چنین دلالتی ندارد، زیرا مادّه هر فعلی بالوضع تنها دلالت بر موضوع له لغوی، عرفی و یا شرعی خود دارد و بالاطلاق نیز تنها دلالت بر طبیعت و یا صرف الوجود آن داشته و قید مرّه و یا تکرار، در مدلول آن مادّه اخذ نشده است.
و امّا هیئت نهی چنین دلالتی ندارد، چون در مباحث گذشته روشن گردید که هیئت نهی به لحاظ دلالت وضعی، علی ما هو المختار فقط دلالت بر منع و زجر می نماید و بنا بر نظر عدّه ای دیگر، فقط دلالت بر طلب ترک فعل دارد و هیچ قیدی در مدلول وضعی هیئت نهی داخل نیست؛ و امّا به لحاظ دلالت ظهوری، بیان شد که هیئت نهی علی ما هو المختار یعنی بناء عقلاء و همچنین بنا بر اطلاق، انصراف و حکم عقل، دلالت بر منع لزومی دارد، بدون اینکه دامنه و توسعه این منع لزومی نسبت به خصوص اوّل وقت امکان انجام عمل و یا تمام اوقات، از ظاهر این هیئت استفاده شود.