< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

96/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقصد ثالث /عام و خاص/ نیازمندی صیغ عموم برای دلالت بر عموم به تمامیّت مقدّمات حکمت

 

ادامه نکته چهارم: نیازمندی صیغ عموم برای دلالت بر عموم به تمامیّت مقدّمات حکمت

بیان شد که محقّق خراسانی و محقّق نائینی «رحمة الله علیهما» قائل به احتیاج صیغ عموم به اجرای مقدّمات حکمت در افاده استیعاب می باشند و گذشت که این نظریّه، توسّط اعلام محقّقین، به جهات مختلفی مورد نقد و مناقشه قرار گرفته است. مناقشه اوّل یعنی مناقشه محقّق خویی «رحمة الله علیه» بیان گردیده و مورد نقد قرار گرفت. در ادامه به بیان مناقشه دوّم یعنی مناقشه محقّق اصفهانی «رحمة الله علیه» و نقد و بررسی آن خواهیم پرداخت.

بیان مناقشه دوّم: مناقشه محقّق اصفهانی «رحمة الله علیه»

مناقشه دوّم، اشکال محقّق اصفهانی «رحمة الله علیه» است که می فرمایند: «اینکه اطلاق مدخول، مفید استیعاب احوالی می باشد مسلّم است ولی در جهت استیعاب افرادی، مفاد ادوات عموم می باشد و اگر اطلاق مدخول، علاوه بر استیعاب احوالی، مفید استیعاب افرادی نیز باشد، علاوه بر استلزام لغویّت صیغ عموم همانطور که در مناقشه اوّل مطرح گردید، مستلزم محال نیز خواهد بود، لعدم معقولیّة الاهمال و السعة معاً»[1] .

علی الظاهر همانطور که مرحوم شهید صدر[2] «رحمة الله علیه» می فرمایند، مقصود ایشان از عدم معقولیّت اجتماع مثلین است، زیرا اگر اطلاق مدخول نیز همچون صیغ عموم، مفید استیعاب افرادی باشد، این اجتماع مثلین یعنی دو استیعاب افرادی هم زمان در یک شیء واحد بوده و محال می باشد».

نقد و بررسی مناقشه دوّم

پاسخ این مناقشه نیز از مطالبی که در پاسخ به مناقشه اوّل بیان گردید، روشن می شود:

چون اوّلاً محقّق خراسانی «رحمة الله علیه»، قائل به توقّف دلالت تصوّری صیغ عموم نسبت به استیعاب، بر اطلاق مدخول نیست تا مستلزم محال یعنی اجتماع مثلین یعنی استیعابین بر شیء واحد باشد، بلکه ایشان دلالت تصدیقی صیغ عموم بر استیعاب و اراده جدّی طبیعة مندکّه در افراد را متوقّف بر اطلاق مدخول می دانند، لذا صیغ عموم مفید دلالت تصوّری بر استیعاب خواهد بود و اطلاق مدخول مفید دلالت تصدیقی بر استیعاب و لذا اجتماع مثلین بر شیء واحد لازم نخواهد آمد؛

ثانیاً پاسخ سوّم از مناقشه اوّل، بعد از فرض دلالت مدخول به لحاظ اطلاق بر استیعاب، در اینجا نیز قابل طرح می باشد با این توضیح که بر فرض پذیرفته شود اطلاق مدخول نیز همچون صیغ عموم، مفید استیعاب می باشد، ولی استیعاب مستفاد از اطلاق مدخول، کلّی استیعاب و طبیعت مندکّه در افراد است، امّا استیعاب مستفاد از صیغ عموم، نوع خاصّ از استیعاب یعنی استیعاب استغراقی، استیعاب مجموعی و یا استیعاب بدلی است و از آنجا که این دو استیعاب خاصّ و عامّ مطلق می باشند، هیچ مماثلتی میان این دو وجود ندارد تا از اجتماع آنها، اجتماع مثلین لازم بیاید.


[1] - ایشان در نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، جلد 2، صفحه 447 می فرمایند: «أنّ الخصوصيات اللاحقة لمدخولها: تارة تكون مفرّدة له و اخرى تكون من أحوال الفرد، فإن كانت مفرّدة له فلفظة (الكلّ) تدلّ على السعة من جهة المفرّدات؛ لأنّ العموم بلحاظ الأفراد، كما أنه إذا كانت من أحوال الفرد، فسعة لفظة (كلّ) أجنبية عنها، و إنما هو شأن الإطلاق المستفاد من مقدّمات الحكمة. و لو فرض إهمال‌ الطبيعة من‌ الجهتين‌ و الحيثيتين معا لكان إيراد لفظة (كلّ) على المدخول لغوا، بل محالا؛ لعدم معقولية الإهمال و السعة معا».
[2] - ایشان در بحوث فی علم الاصول، تقریرات عبد الساتر، جلد 7، صفحه 24 در مقام تقریر اشکال مرحوم محقّق اصفهانی می فرمایند: «من أنه لو كانت دلالة كل على العموم منوطة بإجراء مقدمات الحكمة في المدخول لزم اجتماع استيعابين على شي‌ء واحد و هو مستحيل لاستلزامه اجتماع المثلين و هو غير معقول‌».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo