< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

96/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقصد ثالث /عام و خاص/ صیغ عموم

 

ادامه مطلب پنجم: صیغ عموم

بیان شد که پس از بیان اقوال مختلف در زمینه وضع و یا عدم وضع صیغ عموم برای عموم و استیعاب و اختیار نظریّه دوّم یعنی عدم وضع صیغ عموم برای عموم و استیعاب و استفاده عموم و استیعاب به نحو متفاهم عرفی، لازم است هر کدام از صیغی که به عنوان صیغ عموم مطرح شده اند، به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرند. صیغه اوّل یعنی جمله مشتمل بر ترکیب اضافی کلّ و مدخول آن، صیغه دوّم یعنی جمله مشتمل بر ترکیب اضافی جمیع و مدخول آن و یا مشتقّات جمیع، صیغه سوّم یعنی سایر جملات مشتمل بر الفاظ ترکیبی اضافی، صیغه چهارم یعنی جمله مشتمل بر ما و من شرطیّه یا استفهامیّه و مدخول آنها، صیغه پنجم یعنی جمله مشتمل بر ترکیب اضافی ایّ شرطیّه و استفهامیّه و مدخول آنها و صیغه ششم یعنی جمله مشتمل بر جمع محلّی به الف و لام بیان گردید. در ادامه به بیان صیغه هفتم یعنی جمله مشتمل بر جمع محلّی به الف و لام و صیغه هشتم یعنی خواهیم پرداخت.

صیغه هفتم: جمله مشتمل بر مفرد محلّی به الف و لام

مفرد به محلّی به الف و لام دو صورت دارد: یا اسم است مثل ﴿احل الله البیع﴾[1] و ﴿حرّمت علیکم المیتة و الدم﴾[2] و یا وصف مثل ﴿السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما﴾[3] ، ﴿الزانیة و الزانی، فاجلدوا کلّ واحدٍ منهما مأة جلدة﴾[4] یا کلام امام صادق(ع) که می فرمایند[5] : «وضع رسول الله (ص) الزکاةَ علی تسعة اشیاء: الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و الذهب و الفضّة و الابل و البقر و الغنم»؛ در بسیاری از کتب اصولی از هر دو قسم تحت عنوان اسم جنس محلّی به الف و لام یاد می شود.

گفته می شود مشهور آن است که اگر الف و لام، برای عهد باشد، مفید استیعاب و استغراق نیست مثل آیه شریفه ﴿فعصی فرعون الرسول﴾[6] که الف و لام در ﴿الرسول﴾ برای عهد مربوط به آیه قبل آن یعنی ﴿انّا ارسلنا الیکم رسولاً شاهداً علیکم کما ارسلنا الی فرعونَ رسولاً﴾[7] می باشد؛ ولی اگر برای عهد نباشد، مفید استیعاب و استغراق می باشد. این نظریّه در بعضی از کتب اصولی عامّه مثل بحر المحیط[8] به جمهور اصولیّون و کافّه فقهاء نسبت داده شده است.

همچنین گفته می شود در خصوص وجه دلالت مفرد محلّی به الف و لام بر استیعاب نیز همانند جمع محلّی به الف و لام، چهار وجه ذکر شده است: اوّل وضع لغوی الف و لام برای استیعاب؛ دوّم دلالت مدخول الف و لام یعنی اسم جنس بر استیعاب به لحاظ آنکه جنس برخوردار از ابهام مشوب به استیعاب می باشد؛ سوّم وضع ترکیبی الف و لام و مدخول آن برای استیعاب و چهارم فهم عرفی استیعاب از این ترکیب در جمله بدون اینکه هیچ کدام از این دو، نه به وضع مستقلّ و نه به وضع ترکیبی برای استیعاب وضع شده باشند.

این چهار صورت، صور محتمله و بلکه مطرح شده در مسأله می باشد و تمامی مطالبی که در جمع محلّ به الف و لام گذشت، در مفرد محلّی به الف و لام نیز ثبوتاً و اثباتاً پذیرفته می باشد، لذا گفته می شود دلالت مفرد محلّی به الف و لام بر استیعاب به لحاظ فهم عرفی از این ترکیب با همان تفصیلی که در جمع محلّی به الف و لام بیان گردید، پذیرفته می باشد.

امثال محقّق آمدی برای اثبات دلالت مفرد محلّی به الف و لام بر عموم، ادلّه مختلفی را ذکر نموده اند از جمله اینکه قابلیّت استثناء دارد[9] که اگرچه بعضی از این ادلّه قابل مناقشه هستند ولی بعضی دیگر می تواند مؤیّد مختار ما یعنی فهم عرفی استیعاب از مفرد محلّی به لام باشد و با توجّه به آنچه در جمع محلّی به الف و لام بیان گردید و گفته شد فهم عرفی استیعاب از این صیغه، هیچ منع عرفی و یا عقلی ندارد، لذا نیازی به مطرح کردن این ادلّه و نقد و بررسی آنها وجود ندارد.


[1] - بقره/275.
[2] - مائده/3.
[3] - مائده/38.
[4] - نور/2.
[5] - کافی، جلد3، صفحه 509.
[6] - مزمل/16.
[7] - مزمل/15.
[8] - البحر المحیط فی اصول الفقه، جلد 4، صفحه 133.
[9] - الاحکام فی اصول الاحکام، جلد 2، صفحه 216 و 217.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo