< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

97/02/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقصد ثالث/ مطلق و مقیّد/ عدم انصراف

 

ادامه مورد پنجم: عدم انصراف

بیان گردید که تحقیق مطلب در خصوص این امر، متوقّف بر ذکر دو نکته مقدّماتی می باشد، مقدّمه اوّل راجع به معنای انصراف بیان گردید. بحث در مقدّمه دوّم بود که اسباب انصراف و ملاک مانعیّت انصراف از ظهور لفظ، ذکر گردید. بیان شد که تحقیق در این مسأله نیازمند بررسی وجود یا عدم وجود این ملاک در هر یک از اسباب انصراف به صورت جداگانه می باشد. مانعیّت قسم اوّل انصراف یعنی انصراف ناشی از کثرت وجود بیان گردید، در ادامه به بررسی مانعیّت قسم دوّم یعنی انصراف ناشی از کثرت استعمال خواهیم پرداخت.

بررسی مانعیّت انصراف ناشی از کثرت استعمال

گفته می شود کثرت استعمال یک لفظ در یک حقیقت، چند صورت دارد:

صورت اوّل اینکه کثرت استعمال، قبل از تعیین موضوعٌ له و مدلول تصوّری آن لفظ باشد؛ این کثرت استعمال سبب وضع تعیّنی لفظ برای آن حقیقت می باشد و از آن به اطّراد نیز یاد شده و آن را علامت وضع و حقیقت معرّفی می نمایند. شاید مثل فخر المحقّقین که در ایضاح می فرمایند[1] : «کثرة الاستعمال دلیل الحقیقة»، به همین صورت اشاره داشته باشد مثل علم مرتجل.

صورت دوّم آنکه کثرت استعمال، پس از تعیین موضوعٌ له و مدلول تصوّری لفظ بوده و سبب نقل لفظ و وضع ثانوی آن برای حقیقت منصرفٌ الیه و به فراموشی سپرده شدن معنای موضوعٌ له و مدلول تصوّری گذشته آن باشد مثل علم منقول.

صورت سوّم اینکه کثرت استعمال به همراه قرینه، پس از تعیین موضوعٌ له و مدلول تصوّری لفظ باشد؛ این کثرت استعمال، ناقل نبوده و نه سبب به فراموشی سپرده شدن معنای موضوعٌ له و مدلول تصوّری گذشته آن لفظ می باشد و نه سبب وضع ثانوی آن برای حقیقت منصرفٌ الیه، بلکه صرفاً به کمک قرینه و به تعدّد دالّ و مدلول، سبب ظهور آن لفظ در حقیقت منصرفٌ الیه خواهد بود که از آن به مجاز مشهور یاد می شود.

تمامی این سه صورت، خارج از محلّ نزاع می باشند، زیرا محلّ نزاع در ما نحن فیه راجع به تأثیر کثرت استعمال لفظ موضوع برای طبیعت مطلقه، در حصّه ای خاصّ از آن طبیعت، بدون انضمام قرینه، در تعیین ظهور تصدیقی کلام و مراد جدّی متکلّم می باشد.

صورت چهارم آنکه کثرت استعمال، پس از تعیین معنای موضوعٌ له و مدلول تصوّری لفظ باشد بدون اینکه سبب به فراموشی سپرده شدن معنای اوّل لفظ و وضع ثانوی آن برای حقیقت منصرفٌ الیه گردد، ولی این کثرت استعمال در حدّی نباشد که متفاهم عرفی از لفظ در مقام استعمال را خصوص حقیقت منصرفٌ الیه قرار دهد، بلکه در حدّی است که احتمال اراده خصوص حقیقت منصرفٌ الیه را با احتمال اراده مدلول تصوّری لفظ یعنی طبیعت مطلقه، مساوی قرار می دهد و ظهور لفظ در اراده مدلول تصوّری خود یعنی اطلاق را که متّکی به اصل تطابق مراد جدّی با مراد استعمالی است را از بین برده و اجمال ساز می گردد.

صورت پنجم اینکه کثرت استعمال، پس از تعیین معنای موضوعٌ له و مدلول تصوّری لفظ باشد بدون اینکه سبب به فراموشی سپرده شدن معنای اوّل لفظ و وضع ثانوی آن برای حقیقت منصرفٌ الی باشد، ولی این کثرت استعمال در حدّی باشد که ظهور ساز بوده و متفاهم عرفی از لفظ در مقام استعمال را خصوص حقیقت منصرفٌ الیه قرار دهد.

این دو صورت در ما نحن فیه، داخل در محلّ نزاع می باشند یعنی اینکه آیا کثرت استعمال در این دو صورت، در مقام مدلول تصدیقی می تواند یکی از این دو نقش اجمال سازی و یا ظهور سازی را ایفاء نموده و مانع ظهور کلام در اراده طبیعت مطلقه گردد یا خیر؟

مشهور اصولیّون، کثرت استعمال را مانع از ظهور می دانند، زیرا کثرت استعمال به خلاف کثرت وجود، مربوط به مقام استعمال لفظ برای تفهیم و تفهّم می باشد، لذا در تعیین مراد جدّی و مدلول تصدیقی کلام، مؤثّر می باشد، نهایتاً گاه به حدّی است که ظهور ساز شده و حقیقت منصرفٌ الیه را متفاهم عرفی از لفظ قرار می دهد که در این صورت، قرینه بر مراد جدّی می باشد و گاه به حدّی نیست که قرینه و ظهور ساز باشد، ولی به اصطلاح، ما یحتمل القرینیّة است و حدّ اقل سبب تردید در مراد جدّی و مدلول تصدیقی کلام متکلّم گردیده و اجمال ساز می باشد.

البتّه همانطور که گذشت[2] ، در صورتی که کثرت استعمال، ناشی از نوع دوّم کثرت وجود باشد، انصراف نه ظهور ساز است و نه اجمال ساز، بلکه بدوی می باشد.


[1] - ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، جلد 3، صفحه 389.
[2] - مراجعه شود به درس 95، مورّخ 3/2/97.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo