< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

97/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: پاسخ اشکال دوم

 

عرض شد که اولین دلیل استناد قاعده ید اخبار و روایات است و اولین روایتی که خوانده شد موثقه یونس بن یعقوب بود.

مناقشه و اشکال دوم که مربوط به بعضی از محققین معاصر بود: (از شاگردان آقای خوئی است و در عصر ما بودند و در قم هم بودند از شاگران آیت الله خوئی)

تمام ملاک ملکیت ظهور حالی شخصی است که احتمال مالکیت او می‌رود و در این روایت استیلای بر اثاث منزل اماره ملکیت نیست بلکه استیلا موجب ظهور حالی شخص شده و به همین دلیل حکم می‌شود به اینکه متاع برای او است. اما استیلای در غیر بیت (مثلا در بازار) سبب ظهور حالی نمی‌شود و لذا این دلیل در غیر بیت به کار نمی‌آید.

تمام کلام مستشکل این بود که نهایت چیزی که شما از موثقه مذکوره استفاده می‌کنید این است که اگر استیلا موجب انعقاد ظهور حالی بشود سبب اثبات ملکیت می‌شود اما اگر استیلا و ید این ظهور حالی را به همراه نداشت دیگر سبب اثبات ملکیت نمی‌شود درحالیکه شما می‌خواستید با این موثقه استناد کنید که استیلا و ید تعبدا اماره ملکیت است. این حاصل اشکالی بود که بعضی از بزرگواران مطرح کرده‌اند.

0.0.0.0.0.1- پاسخ اشکال دوم:

عرض می‌کنیم که ظاهر این موثقه یونس بن یعقوب آن است که امام علیه السلام در صدد تعیین مالک اثاث و متاعی است که در خانه‌ای وجود دارد که زوج و زوجه در آن خانه با هم زندگی می‌کردند لذا می‌فرماید متاع و اثاثی که در این منزل وجود دارد بعد از فوت احدهما از دو حالت خارج نیست. 1)یا متاع تحت استیلای زوج یا زوجه است (یعنی در آن تصرف می‌کند) 2)یا تحت استیلای کسی از آن دو شخص نیست. در صورت دوم (یعنی تحت استیلا کسی از آن دو شخص نباشد) دو حالت دارد 1-یا متاع اختصاصی است (یعنی زنانه یا مردانه است) که حکم می‌شود به مالکیت فرد متناسب با آن متاع یعنی متاع زنانه برای زوجه و متاع مردانه برای زوج 2-اما اگر متاع اختصاصی نباشد حکم می‌شود به اینکه برای هر دو نفرشان است.

در واقع امام علیه السلام حکم سه حالت را بیان می‌فرمایند:

    1. متاع تحت استیلای کسی نباشد ولی اختصاص به زنان یا مردان دارد: (متاع مخصوص هر کس برای خودش است) چون خود اختصاص این متاع به زنان یا مردان کاشف از ملکیت آن شخص نسبت به متاع است. یعنی ظهور حالی درست می‌کند. (اختصاص سبب ظهور حالی می‌شود)

    2. متاع تحت استیلای کسی نباشد و کالای اختصاصی زنان یا مردان هم نیست. (مشترک بین زن و مرد است مثل فرش، یخچال و...) اینجا امام می‌فرماید فهو بینهما یعنی تنصیف بین دو نفر با استفاده از قاعده عدل و انصاف. نصف برای میت (ارث برده می‌شود) و نصف برای حی.

    3. متاع تحت استیلای حی است: در این صورت امام علیه السلام حکم می‌کند به مالکیت شخص حی به دلیل استیلای وی بر متاع (و فرقی ندارد که از امتعه اختصاصی باشد یا مشترک باشد) لذا این بیان امام دلیلی می‌باشد بر اینکه نفس استیلای بر این کالا کاشف از ملکیت است (نه اینکه استیلا چون سبب ظهور حالی شده حکم به ملکیت شده باشد)[1] در این فقره سوم امام علیه السلام می‌خواهند حکم جایی را بیان کنند که این متاع تحت استیلا است، به خلاف فقره دوم و اول که می‌خواهند حکم این متاع را در صورتی بیان کنند که استیلایی در کار نیست. این فقره سوم قاعده جدیدی غیر از دو حکم قبلی است.

فقره اول: اختصاص (بدون ید)

فقره دوم: عدل و انصاف (بدون ید)

فقره سوم: ید مقدم بر این دو قاعده است

فعلیهذا اگر ما باشیم و ظاهر روایت، از این روایت استفاده می‌شود که ید برشیء و استیلای بر آن به طور مستقل اماره‌ی ملکیت مستولَی علیه است؛ و اما اینکه مستشکل در انتهای بحث مطرح کردند که احتمال خصوصیت متاع البیت وجود دارد (تا حکم مختص به امتعه‌ی بیت شود) پاسخ آن در پاسخی که در اشکال در گذشته دادیم روشن می‌شود و آن اینکه اختصاص نیاز به اثبات دارد و در ما نحن فیه هیچ دلیلی بر اینکه متاع البیت با غیر متاع البیت تفاوت داشته باشد وجود ندارد.

0.0.0.0.0.2- اشکال سوم:

سید محقق خوئی (ره) البته خود ایشان پاسخ هم می‌دهد:

اگر کسی بگوید مفاد موثقه یونس بن یعقوب آنجا که می‌فرماید «مَنِ اسْتَوْلَى عَلَى شَيْ‌ءٍ مِنْهُ فَهُوَ لَهُ» مثل مفاد من حاذ ملک می‌باشد. یعنی همانطوری که حیازت از مباحات سبب ملکیت حائز می‌شود امام می‌خواهد بفرماید اگر کسی استیلای بر مالی پیدا کرد این استیلا سبب ملکیت آن مال برای مستولِی می‌شود (نه اینکه استیلا اماره‌ای است برای کشف ملکیت مال) لذا کلام امام علیه السلام مبنی بر ‌«مَنِ اسْتَوْلَى عَلَى شَيْ‌ءٍ مِنْهُ فَهُوَ لَهُ» در حقیقت بیانگر یک حکم واقعی مبنی بر ملکیت واقعیه است در صورتیکه استیلا صورت بگیرد نه اینکه اماره باشد و حکم ظاهری باشد. «مفادها هو الملكيّة الواقعيّة بالاستيلاء و الحيازة لا الظاهريّة المستكشفة بكونه تحت يده، فمعنى «له» أنّه له واقعا لا أنّه له ظاهرا»[2] یعنی عبارت «مَنِ اسْتَوْلَى عَلَى شَيْ‌ءٍ مِنْهُ فَهُوَ لَهُ»عبارت اخری از من حاز ملک است. (جواب آیت الله خوئی مطالعه شود. ضعف دارد البته اشکال جواب دیگری دارد)

 


[1] منه ظهور دارد در اینکه واو عطف است نه استیناف (خودم) استاد می‌فرماید استیناف است.
[2] القواعد الفقهية و الاجتهاد و التقليد (الهداية في الأصول)؛ ج‌4، ص: 290 / تقریر درس اصول آیت الله خوئی است که توسط آقای حسن صافی اصفهانی تقریر شده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo