< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

97/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:دلیل قاعده ید و روایات مورد استناد قاعده ید:

روایت سوم: صحیحه محمد بن مسلم:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الدَّارِ يُوجَدُ فِيهَا الْوَرِقُ[1] - فَقَالَ إِنْ كَانَتْ مَعْمُورَةً فِيهَا أَهْلُهَا فَهِيَ لَهُمْ- وَ إِنْ كَانَتْ خَرِبَةً قَدْ جَلَا عَنْهَا أَهْلُهَا- فَالَّذِي وَجَدَ الْمَالَ أَحَقُّ بِهِ.[2]

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي حَدِيثٍ‌قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْوَرِقِ يُوجَدُ فِي دَارٍ- فَقَالَ إِنْ كَانَتِ الدَّارُ مَعْمُورَةً فَهِيَ لِأَهْلِهَا- وَ إِنْ كَانَتْ خَرِبَةً فَأَنْتَ أَحَقُّ بِمَا وَجَدْتَ.[3]

از امام باقر علیه السلام پرسیدم راجع به اینکه در خانه‌ای دراهمی‌پیدا می‌شود درحالیکه نمی‌دانند این دراهم برای کیست؟ حکم آن چیست؟ امام علیه السلام فرمودند دو حالت دارد: یا این خانه آباد و معمور است برای اهل خانه است ولی اگر خانه مخروبه است و اهلش آن را ترک کرده‌اند، کسی که مال را پیدا کرده احق به این مال است.

تقریب استدلال:

امام علیه السلام می‌فرمایند اگر خانه آباد بود و اهلش در آن بودند و در حقیقت خانه تحت استیلای اهل خانه است، بالتبع دراهم هم تحت استیلای صاحب خانه می‌باشند و ملک او است. و اما اگر خانه مخروبه و متروکه بود کسی که بالفعل مستولی بر این دراهم بشود (یعنی یابنده) ملک او است. لذا دلالت روایت بر قاعده ید واضح و روشن است چون منشأ حکم امام علیه السلام به ملکیت بر اساس استیلا است.

اشکال و جواب:

ممکن است کسی بگوید مورد سوال دراهم موجود در خانه مخروبه است لذا نهایت چیزی که می‌توان از این روایت استفاده شود حکم اموالی است که در خانه مخروبه یافته شده. البته پاسخ روشن است که دراهم و بیت خصوصیتی ندارد که حکم مختص به همین مورد بشود و ما اینجا الغاء خصوصیتمی‌کنیم.[4]

جمع بندی استناد به روایت سوم

فعلیهذا استدلال به صحیحه محمد بن مسلم برای قاعده ید تام است.

روایت چهارم: صحیحه جمیل بن صالح

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ وَجَدَ فِي مَنْزِلِهِ دِينَاراً قَالَ يَدْخُلُ مَنْزِلَهُ غَيْرُهُ قُلْتُ نَعَمْ كَثِيرٌ قَالَ هَذَا لُقَطَةٌ قُلْتُ فَرَجُلٌ وَجَدَ فِي صُنْدُوقِهِ دِينَاراً قَالَ يُدْخِلُ أَحَدٌ يَدَهُ فِي صُنْدُوقِهِ غَيْرُهُ أَوْ يَضَعُ غَيْرُهُ فِيهِ شَيْئاً قُلْتُ لَا قَالَ فَهُوَ لَهُ.[5]

وجه استدلال به روایت:

امام علیه السلام حکم می‌کند به اینکه دیناری که در صندوق پیدا کرده است با اینکه شک دارد ملک خودش هست یا نه حکم می‌شود به اینکه ملک او است و وجه این حکم امام علیه السلام چیزی نیست مگر استیلای این فرد بر صندوقش. لذا دلالت دارد بر اعتبار و اماریت ید برای اثبات ملکیت مال تحت استیلا حتی نسبت به کسی که خودش شک می‌کند که این مال تحت استیلا متعلق به خودش هست یا نیست. تنها وجه حکم امام علیه السلام به ملکیت مال داخل صندوق ید و استیلا است.

مناقشه و اشکال شیخ محمد تقی آملی:

بعضی از محققین به این استدلال ایراد گرفته‌اند: ما وقتی به صدر این صحیحه نگاه می‌کنیم می‌بینیم امام علیه السلام درباره دیناری که در داخل خانه اش پیدا کرده است حکم می‌کند به اینکه این دینار لقطه است، در حالیکه این خانه تحت استیلای این شخص است و طبعا آنچه هم که در خانه است تحیت استیلای او می‌باشد و اگر بنا بود که قاعده ید معتبر باشد امام علیه السلام می‌بایست حکم می‌کرد به اینکه این دینار موجود در خانه متعلق به خود شما است؛ لذا صدر این روایت ظهور در عدم حجیت قاعده ید دارد. و اما ذیل این روایت هم نهایت چیزی را که دلالت دارد این است که می‌فرماید آنچه در صندوق این شخص وجود دارد درصورتیکه غیر او دسترسی به آن صندوق داشته باشدملک او نیست، درحالیکه صندوق در خانه او است و خانه تحت استیلای او است و به تبع استیلای بر خانه، استیلای بر صندوق هم حاصل می‌شودو به تبع استیلای بر صندوق استیلای بر ما فی الصندوق هم حاصل می‌شود. لذا اگر امام علیه السلام بنا داشتند حجیت ید را اعلام کنند باید حکم می‌کردند به اینکه دینار موجود در صندوق که ملکیت آن مشکوک است متعلق به خود صاحب صندوق و صاحبخانه است؛ چون مجرد اینکه کسانی دیگر دسترسی به این صندوق داشته باشند کاشف از این که این صندوق یک صندوق مشترک بین صاحبخانه و سایرین است نمی‌باشد. دقت کنید: لذا اگر صدر روایت را لحاظ کنیم که امام علیه السلام فرمودند دیناری که در خانه پیدا می‌شود لقطه است اتفاقا ظهور در این دارد که ید حجت نیست؛ ذیل این روایت را هم اگر ملاحظ کنیممی‌بینیم که امام علیه السلام می‌فرمایند اگر دیگران به این صندوق دسترسی ندارند ملک تو است که مفهوم آن این است که اگر دیگران دسترسی دارند به صندوق ملک تو نیست. در حالیکه مگر این صندوقی که در این خانه است متلعق به این آقا نیست؟ چرا هست. بیت متعلق به این آقا نیست؟ چرا هست. اینجا او استیلای بر خانه و صندوق دارد و حتی دسترسی دیگران به صندوق هم سبب از بین رفتن استیلای این آقا بر صندوق و بیت نمی‌شود.صدر و ذیل این روایت دلالت دارد بر اینکه ید حجت نیست.این ایراد را آشیخ محمد تقی آملی در کتاب مصباح الهدی مطرح کرده است.[6] اشکال ایشان را مطالعه کنید و پاسخش را انشاءالله در جلسه بعد عرض خواهیم کرد.


[1] كتاب العين، الخليل بن أحمد الفراهيدي، ج5، ص210.. الوَرِقُ و الرِّقَةُ اسم للدراهم
[4] الغاء الخصوصیۀ عن المورد که کمتر در مورد آن بحث می‌شود، تعریف آن چیست، تفاوت آن با قیاس و تنقیح مناط چیست؟ سعه و گستره‌ی آن کجا است؟ مباحث زیادی در علم اصول وجود دارد که کاربرد زیادی در فقه دارد ولی هنوز در مورد آن تحقیق لازم صورت نگرفته.
[6] مصباح الهدى في شرح العروة الوثقى(آملى، ميرزا محمد تقى (ره) متوفی 1391ق) 12جلد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo