< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

97/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: پاسخ آشیخ حسین حلی در اصول الفقه در جواب محقق عراقی و در دفاع از محقق نائینی

 

و لذا اگر جهل به کیفیت ید به دلیلی از بین برود مجالی برای اجرای این قاعده نیست و در ما نحن فیه با اجرای استصحابِ حالت گذشته‌ی ید که مثلا عدوانی بود این ید معلوم الحال میشود و بعد از اینکه کیفیت ید با اجرای استصحاب که یک دلیل معتبر شرعی است معلوم شد جایی برای اجرای قاعده‌ی باقی نمی ماند.

این استدلال توسط محقق عراقی مورد منافشه قرار کرفت به این بیان که تقدیم استصحاب حالت کذشته‌ی ید بر خود ید درصورتی صحیح است که صغرای کلام شما را بپذیریم. یعنی اینکه فرمودید موضوع قاعده‌ی ید و آنچه ادله‌ی اعتبار ید در خصوص آن موضوع وارد شده است عبارت است از یدی که حالت و کیفیت آن ید مجهول باشد؛ و واقع مطلب این است که جهل به حالت ید و عدم علم به حالت ید در ادله‌ی اعتبار ید اخذ نشده است، چون دلیل اعتبار ید عبارت بود از بناء عقلاء که مورد امضای شارع به حدیث من استولی علی شیء فهو له قرار گرفته بود؛ و علی التحقیق نه در جریان بناء عقلاء جهل به حالت ید اخذ شده است و نه در دلیل لفظی که آن بناء عقلاء را امضا می کند. بلکه مستفاد از این ادله این است که اگر کسی ید بر شیئی داشت، ید و استیلای او اماره‌ی ملکیت است. البته شکی نیست که این قاعده مجرایی دارد و مجرای آن آنجائی است که فرد کیفیت ید را نداند و شک کند که آیا این ید یدِ ملکی است یا ید ملکی نیست. (مانند خبر واحد که شک در خود دلیل حجیت آن اخذ نشده ولی قطعا زمانی این قاعده حجیت خبر واحد جاری می شود که علم به حکم واقعی وجود نداشته باشد. امارت اساسا اینطور هستند. در ما نحن فیه هم همینطور است یعنی نفرموده که این ید اماره است با این قید که علم به حالت قبل آن نداشته باشید. بله اصول عملیه اینطور هستند که شک در موضوع آنها اخذ شده است اما امارات اینگونه نیستند بلکه مجرای جریان امارات جائی است که علم به واقع نداشته باشیم. بین مجرا بودن و بین موضوع بودن باید تفکیک کرد.) این اشکال محقق عراقی به محقق نائینی توسط آشیخ حسین حلی پاسخ داده شده است.

0.0.0.0.0.0.1- پاسخ آشیخ حسین حلی در اصول الفقه در جواب محقق عراقی و در دفاع از محقق نائینی:

ما باید بررسی کنیم ببینیم آن عدم علم و جهلی که در اصول به نحو موضوعیت اخذ شده است ولی در امارات به نحو موضوعیت اخذ نشده است کدام عدم علم و کدام جهل است؟ به نظر تحقیقی عدم علم و جهلی که در موضوع اصول اخذ شده است و در امارات اخذ نشده، جهل به مؤدای این اصول و امارات است. به این معنا که اگر علم به واقع و مؤدای یک دلیل و یک شیئی نداشتید، اصل (چه اصل استحصاب و چه اصل برائت و چه سایر اصول) جریان پیدا می کند، و اگر علم داشتید جائی برای اجرای این اصل نیست. در ما نحن فیه بلاشک عدم علم به این معنا در دلیلی که دلالت بر اعتبار ید دارد اخذ نشده است یعنی در ادله ای که ید را اماره و مثبت ملکیت می داند، عدم علم به مالک بودن صاحب ید اخذ نشده است، اگرچه عدم علم به مالک بودن صاحب ید، مورد حجیت قاعده‌ی ید هست، ولی نمی توانیم بگوئیم جهل به واقعیت ید موجوده و جهل به حالت ید موجوده و جهل به عنوان ید فعلیه‌ی بر این شیء در موضوع قاعده‌ی ید اخذ نشده است. لذا در ما نحن فیه اگرچه شارع مقدس ید را اماره قرار می دهد ولی اماریت را برای هر ید و استیلایی جعل نمی کند، بلکه برای خصوص ید و استیلایی جعل کرده است که عنوان آن ید در حال حاضر نا معلوم باشد و شکی نیست که اگر عنوان این ید در گذشته معلوم باشد شارع ما را متعبد به حالت گذشته می کند و هر عنوانی را که برای این ید در حالت گذشته ثابت بوده است برای یدِ فعلیه ثابت می کند و آن وقت عنوان و حالت فعلیه‌ی ید در حال حاضر معلوم می شود و وقتی عنوان آن معلوم شد جائی برای اجرای قاعده‌ی ید باقی نمی ماند، لذا ایرادی که محقق عراقی به محقق نائینی وارد کرده اند قابل قبول نیست. (خلاصه‌ی این دفاع: جهلی که در موضوع اصول اخذ شده اما در موضوع امارات اخذ نشده چیست؟ جواب: عدم علم به حکم واقعی. نتیجه: موضوع قاعده‌ی ید، یدی است که عنوان آن ید برای ما معلوم نیست (ملکی است یا غصبی یا امانی و...) لذا جهل به عنوان ید در موضوع قاعده اخذ شده است (بله جهل به مؤدا و واقع در موضوع اخذ نشده) حال که جهل به عنوان، جزئی از موضوع شد و از طرفی ما حالت سابقه‌ی این ید را می دانیم و شارع ما را متعبد به عنوان سابق کرده (با استصحاب) لذا این ید دارای عنوان می شود و از موضوع قاعده‌ی ید خارج می گردد.)

لکن این جواب کامل نیست. نه در توضیح کلام محقق عراقی و نه در نقد آن.

به دلیل اینکه جهل به حالت فعلی و جهل به عنوان ید فعلی، از جهل به واقع و مؤدای این ید قابل انفکاک نیست. کما اینکه علم به حالت ید و علم به عنوان ید منفک از علم به واقع و مؤدای این ید نمی تواند باشد، و از رو است که اگر ما بپذیریم که جهل به حالت ید و عنوان فعلیه‌ی ید در دلیل اعتبار ید و استیلا اخذ شده است، لامحاله باید بپذیریم که جهل به واقع و جهل به مؤدای ید در اعتبار این ید و حجیت آن اخذ شده است و اگر بپذریم که جهل به عنوان در اعتبار حجیت ید اخذ شده باشد لازم است قاعده‌ی ید اصل باشد و نه اماره؛ درنتیجه ایرادی که محقق عراقی گفته است درست است. (وقتی عنوان را بدانیم خود به خود مؤدای آن و حکم آن را هم می دانیم؛ یعنی علم به عنوان و علم به مؤدا قابل تفکیک از هم نیست و کذلک جهل به عنوان هم قابل تفکیک از جهل مؤدا نیست) لذا این دلیل محقق نائینی قابل قبول نیست و اشکال محقق عراقی را تأیید می کنیم. حدود شش ایراد به استدلال محقق نائینی وارد شده که یکی را تا الان مطرح کردیم. دوتای دیگر را هم انشاء الله می گوئیم و بقیه را خود آقایان در کتاب مطالعه کنند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo