< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد عباسعلی زارعی سبزواری

98/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: قواعد عامه/قاعده تقیه /تاریخچه بحث

 

بناشد بحث خارج فقه را در خصوص بررسی قاعده تقیه که یکی از مهمترین قواعد فقهیه در فقه امامیه اثنا عشریه است مطرح کنیم و مباحث مربوط به آن را مورد تحقیق و تامل قرار دهیم از قاعده تقیه با این تعبیر یاد میشود

التقیه فی کل شی جائزة الا ما دل دلیل علی حرمتها

قاعده تقیه، قاعده عامه است، که در تمام ابواب فقه امکان جریان دارد، از آنجا که نص این قاعده با تعبیری که عرض شد در متن بعضی از روایات وارد شده است، قاعده از قواعد منصوصه میباشد.

تاریخچه بحث از این قاعده

در خصوص تاریخچه بحث از این قاعده عرض میشود: علی الظاهر نخستین اندیشمند فقهی و عالم بزرگواری که در خصوص تقیه و حقیقت آن و شرایط این قاعده مهمه بحث را افتتاح میکند، شیخ مفید[1] رضوان الله تعالی علیه است، اگر چه به تقیه عنوان قاعده نداده است.

با تفحص و تامل در فرمایشات و کتب فقها و علمای دین به این نتیجه میرسیم که بحث از تقیه را برخی علما در مباحث اعتقادی مطرح کردند و نگاه ایدولوژیک دارند و برخی در فقه و کتب فقهی قرار دادند و به این قاعده نگاه فقهی دارند، که البته هر دو نگاه درست است و هم میشود اعتقادی و ایدولوژیک بحث و بررسی کرده هم از نگاه فقهی بررسی کرد.

در میان قدما و متأخرین از علما و متأخر المتأخرین دیده نمیشود که از تقیه به عنوان قاعده یاد کرده باشند تنها شهید اول در کتاب گرانسنگ القواعد و الفوائد‌ بحث از تقیه را در ذیل یکی از تنبیهات قاعده مداهنه مطرح کردند و این تعبیر دارد: التقية تبيح كل شي‌ء حتى إظهار كلمة الكفر[2]

و علی الظاهر اول کسی که به موضوع تقیه به عنوان موضوع فقهی نگاه میکند و عنوان قاعده فقهی میدهد صاحب تفسیر مواهب الرحمان است میفرماید:[3] تقیه از اصول نظامیه است که شارع مقدس ان را جهت حفظ نظام اجتماعی و یا جهت ایجاد الفت بین مردم جعل کرده است و از قاعده تقیه با عنوان قاعده عقلیه شرعیه یاد کرده است[4]

علاوه بر صاحب مواهب الرحمان از معاصرین ما سید محقق بجنوردی در کتاب قواعد الفقهیه[5] به طور جدی برای نخستین بار به صورت مبسوط بحث میکند

در برخی از رساله های علمیه هم به نحو استقلال بحث شده است در ادامه عرض خواهد شد

ولی به نظر ما به صورت جامع و کامل بحث از آن صورت نگرفته است و شایسته است در مورد این قاعده یک بحث تفصیلی داشته باشیم

 

عرض میکنیم بحث از این قاعده در چند جهت اصلی باید تعقیب شود.

جهت اولی پیرامون مفاد این قاعده است

قاعده اگر منصوصه باشد داب ما این است که اول مدرکش را میآوریم و در ادامه بر اساس مدرک بحث میکنیم، اما اگر منصوصه نباشد در این گونه موارد ابتدا مفاد قاعده به صورت اجمال گفته میشود بعد مدرک و...

از جمله این موارد قاعده تقیه است

تبیین مفاد قاعده تقیه به نحو اجمالی که البته بحث تفصیلی در ذیل تنبیهات مفصل بحث خواهد شد نیاز دارد مفردات قاعده به صورت جداگانه مورد بررس قرار گیرد

بر همین اساس عرض میکنیم، که قاعده ترکیب از سه مفرد است.

مفرد اول، خود کلمه تقیه است، در بررسی معانی الفاظ به یک محقق باید از دو منظور معنی ان لفظ مورد بررسی قرار دهد یک لغت و اصطلاح

اما کلمه تقیه در لغت که از وقی یقی گرفته شده است با مراجعه به کلمات اهل لغت روشن میشود که در خصوص این کلمه اختلاف نظر وجود دارد که آیا التقیه اسم مصدر برای مصدر الاتقا است و یا مصدر دوم در کنار الاتقا است.

صاحب مصباح المنیر فویمی التقیه را اسم مصدر برای الاتقا میداند و میگوید: ( اتَّقَيْتُ ) الله ( اتِّقَاءً ) و ( التَّقِيَّةُ ) و ( التَّقْوَى ) اسْمٌ مِنْهُ[6]

حاصل اتقا را میگویند تقیه نتیجه اتقا را میگویند التقیه

اما از کلمات برخی دیگر اهل لغت استفاده میشود که اتقی یتقی دو مصدر دارد اتقا و تقیه

از جمله کسانی که از فرمایشات شان این استفاده میشود جوهری در صحاح است ابن منظور در کتاب لسان العرب[7] است که هر دو هم کتاب معتبر لغت عربی است

اگر مصدر باشد به معنی پرهیز کردن و مصون داشتن و حفظ کردن و امثال اینهاست اما اگر اسم مصدر باشد حاصل پرهیز کردن و حاصل مصون داشتن و ... است

اما تقیه در اصطلاح به چه معنی است؟ باید بگوییم که با مراجعه به کتب عامه و خاصه روشن میشود که در باب حقیقت تقیه و اختلاف نظر جدی ندارند اگرچه تعابیری که نقل شده برخوردار از عبارات مختلفی است و کلمات گوناگون آورده شده است ولی به قول محقق خراسانی در کفایه: ولا يخفى أن عباراتهم في تعريفه وأنّ كانت شتى ، إلّا إنّه تشير إلى مفهوم واحد ومعنى فارد[8]

در تقیه هم عبارت مختلف است و در برخی نقایص دون برخی هست در اینها هم تشیر الی مفهوم واحد و معنی فارد است

مثل سرخسی از علمای عامه در کتاب المبسوط در تعریف تقیه اینطور میفرماید: وَالتَّقِيَّةُ أَنْ يَقِيَ نَفْسَهُ مِنْ الْعُقُوبَةِ بِمَا يُظْهِرُهُ، وَإِنْ كَانَ يُضْمِرُ خِلَافَهُ[9]

تقیه این است که شخص با آنچه اظهار میکند نفس خود را از خطر حفظ کند هر چند آنچه که در ضمیرش است خلاف اوست

ابن حجر عسقلانی در کتاب معروف فتح الباری در تعریف تقیه میگوید: التَّقِيَّةِ الْحَذَرُ مِنْ إِظْهَارِ مَا فِي النَّفْسِ مِنْ مُعْتَقَدٍ وَغَيْرِهِ لِلْغَيْرِ[10]

تقیه این است که شخص آنچه در باطن دارد، اعتقاد باشد یا غیر اعتقادی باشد برای غیر خلاف آن را اظهار کند

صاحب تفسیر رو ح المعانی الوسی این تعریف را مطرح کرده: ومذهب أهل السنّة أن التقية وهي محافظة النفس أو العرض أو المال من نحو الأعداء بإظهار محظور ديني مشروعة في الجملة.[11]

اما فرمایشات اعاظم امامیه در خصوص تعریف تقیه

صاحب مجمع البیان در تفسیر گرانسنگ خود دارد: والتقية:الإظهار باللسان خلاف ما ينطوي عليه القلب، للخوف على النفس.[12]

 


[3] تفسیر مواهب الرحمن، ج5، ص238.
[4] منظور از عقلیه شرعیه این است که هر مسئله ای یا قاعده ای تاره عقلیه محض است مثل بسیاری و بلکه همه قواعد فلسفی اینها عقلیه محض هستند یا عقلائیه محض است پشتوانه آنها بنا عقلا است و امضا از ظرف شارع نیامده است بله اینها میشود عقلیه محضه اما بعضی از این قواعد و مسئله هستند که با اینکه پشتوانه عقلیه است ولی شارع مقدس امضا کرده است این میشود عقلیه شرعیه یا عقلائیه شرعیه هم مثل قاعده ید که بحثش گذشت ثمره هم این بود که اگر قاعده عقلائیه باشد میشود به قدر متیقن اکتفا کرد ولی اگر قاعده امضای شارع را هم همراه داشته باشد میشود به اطلاق ان میشود استناد کرد برای اولین بار محقق نایینی در لابلای سخنان خود مطرح کرده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo