درس خارج فقه استاد مقتدایی
96/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: زکات: جمعبندی و نتیجهگیری مباحث قبل:
گفتیم در مورد عقوبت تارک زکات روایات متعددی وجود دارد، و از روایات چند چیز استفاده میگردد.
1-کفر منکر زکات: انکار زکات موجب انکار ضروری دین میشود، منکر ضروری دین کافر و مرتد است و احکام کفر بر او بار میشود.
2- عقوبت و مذمت مانع الزکاة: دوم اینکه حتی اگر کسی معتقد به وجوب زکات باشد، ولی در عمل اتیان نکند و تارک الزکاة، یا مانع الزکاة باشد، روایات متعددی داشتیم که با شدت تمام، با این افراد برخورد شده بود، در این مورد روایات متعددی خواندیم برای نمونه به بعضی از آنها اشاره میگردد:
الف) اخراج از مسجد: پیامبر(ص) به این افراد فرمود: که از مسجد ما بیرون بروید[1] اینگونه برخورد پیامبر(ص) با مردم را کمتر در تاریخ داریم، برخی از برخوردهای حضرت امام خمینی نیز همینطور بود در جایی که باید برخورد باشد جدی برخورد میکردند و گفتیم سند آن درست است و صاحب وسائل برای رد شبهه از کلینی[2] و صدوق[3] و شیخ طوسی[4] و شیخ مفید[5] نقل نموده است[6]
ب) اژدها شدن مال زکات نداده شده: روایات میفرمایند: اگر کسی قیراطی از زکات را منع کند، مالی که زکات آن، داده نشده در قیامت مانند یک اژدها طوق میشود به گردن صاحبش آویخته میگردد و او را نیش میزند، تا سایر مردم از حساب و کتاب فارغ شوند.[7] و صاحب وسائل برای رد شبهه از کلینی[8] ،[9] وشیخ صدوق در عقاب الاعمال[10] ومن لایحضره الفقیه[11] نقل نموده است
ج) مسلط شدن بقاع قرقر و شجاع اقرع بر مانع الزکاة: روایتی را صاحب جواهر[12] نقل میکند در کتابهای روائی نیز آمده است، حریز بن عبدالله از امام صادق(ع) نقل میکند «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) مَا مِنْ ذِي مَالٍ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ يَمْنَعُ زَكَاةَ مَالِهِ إِلَّا حَبَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِقَاعٍ قَرْقَرٍ وَ سَلَّطَ عَلَيْهِ شُجَاعاً أَقْرَعَ يُرِيدُهُ وَ هُوَ يَحِيدُ عَنْهُ فَإِذَا رَأَى أَنَّهُ لَا مَخْلَصَ لَهُ مِنْهُ أَمْكَنَهُ مِنْ يَدِهِ فَقَضِمَهَا كَمَا يُقْضَمُ الْفُجْلُ ثُمَّ يَصِيرُ طَوْقاً فِي عُنُقِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ القیامة﴾[13] وَ مَا مِنْ ذِي مَالٍ إِبِلٍ أَوْ غَنَمٍ أَوْ بَقَرٍ يَمْنَعُ زَكَاةَ مَالِهِ إِلَّا حَبَسَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِقَاعٍ قَرْقَرٍ يَطَؤُهُ كُلُّ ذَاتِ ظِلْفٍ بِظِلْفِهَا وَ يَنْهَشُهُ كُلُّ ذَاتِ نَابٍ بِنَابِهَا وَ مَا مِنْ ذِي مَالٍ نَخْلٍ أَوْ كَرْمٍ أَوْ زَرْعٍ يَمْنَعُ زَكَاتَهَا إِلَّا طَوَّقَهُ اللَّهُ رَيْعَةَ أَرْضِهِ إِلَى سَبْعِ أَرَضِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[14] حریز گوید امام صادق(ع) فرمود: هیچ صاحب مالی نیست که زکات مالش را از درهم و دینار منع میکند مگر اینکه خداوند او را در قیامت در یک بقاع قرقر[15] قرار میدهد و حبس میشود و بر او یک شجاع اقرع[16] مسلط میشود و حمله میکند و او هم فرار میکند وقتی میبیند راه چارهای ندارد و نمیتواند فرار کند دستش را میبرد جلو و میگوید هرکاری میخواهی بکن همانطور که مردم تربچه را در دهان تکه تکه میکنند آن اژدها دستش را به دهان میگیرد و استخوانش را قطع میکند و سپس همین اژدها طوق به گردن او میشود. این مصداق آیهای است که میفرماید: «بزودی آنچه بخل ورزدید طوق گردنشان خواهد شد»[17]
نتیجه: کسی که زکات مالش را ندهد در یک چنین تنگنائی او را نگه میدارند و یک اژدها واقعی را بر او مسلط میکنند و اینگونه عقوبت میشود.
د) مهدور الدم بودن مانع الزکاة: روایت را مرحوم کلینی(ره) در کافی نقل میکند «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسى، عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ: عَنْ أَبِي عَبْدِاللّهِ(ع)، قَالَ: إِنَّ اللّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ فَرِيضَةً لَايُحْمَدُونَ إِلَّا بِأَدَائِهَا، وَ هِيَ الزَّكَاةُ، بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ، وَ بِهَا سُمُّوا مُسْلِمِينَ، وَ لكِنَّ اللّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ حُقُوقاً غَيْرَ الزَّكَاةِ، فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ﴾[18] فَالْحَقُّ الْمَعْلُومُ غَيْرُ الزَّكَاةِ، وَ هُوَ شَيْءٌ يَفْرِضُهُ الرَّجُلُ عَلى نَفْسِهِ فِي مَالِهِ، يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يَفْرِضَهُ عَلى قَدْرِ طَاقَتِهِ وَ سَعَةِ مَالِهِ، فَيُؤَدِّي الَّذِي فَرَضَ عَلى نَفْسِهِ، إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ يَوْمٍ، وَ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ جُمْعَةٍ، وَ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ شَهْرٍ، وَ قَدْ قَالَ اللّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَيْضاً: ﴿أَقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً﴾[19] وَ هذَا غَيْرُ الزَّكَاةِ، وَ قَدْ قَالَ اللّهُ - عَزَّ وَ جَلَّ- أَيْضاً: ﴿يُنْفِقُونَ مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً﴾[20] وَ الْماعُونَ أَيْضاً، وَ هُوَ: الْقَرْضُ يُقْرِضُهُ، وَ الْمَتَاعُ يُعِيرُهُ، وَ الْمَعْرُوفُ يَصْنَعُهُ. وَ مِمَّا فَرَضَ اللّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَيْضاً فِي الْمَالِ مِنْ غَيْرِ الزَّكَاةِ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ﴾[21] وَ مَنْ أَدّى مَا فَرَضَ اللّهُ عَلَيْهِ، فَقَدْ قَضى عَلَيْهِ، وَ أَدّى شُكْرَ مَا أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِ فِي مَالِهِ إِذَا هُوَ حَمِدَهُ عَلى مَا أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِ فِيهِ مِمَّا فَضَّلَهُ بِهِ مِنَ السَّعَةِ عَلى غَيْرِهِ، وَ لِمَا وَفَّقَهُ لِأَدَاءِ مَا فَرَضَ اللّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- عَلَيْهِ وَ أَعَانَهُ عَلَيْهِ.»[22] سماعة بن مهران گوید: امام صادق(ع) فرمود: خداوند در مال اغنیاء سهمی برای فقراء قرار داده است که باید جدا شود و به نفعشان نیست مگر اینکه آن را جدا کنند و ادا کنند و آن همان زکات است و به این فریضه خونشان را محفوظ نگه دارند و اگر نداد واجب القتل است یعنی کافر میشود و خونش هدر است و به همین فریضه است که اسم پرداخت کننده آن را مسلمان مینامند.
این روایت هم از روایاتی است که تارک زکات کافر است.
ه) قرار گرفتن در ده طایفهای که به خداوند کافر شدند: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ الصَّادِقِ(ع) عَنْ آبَائِهِ(ع) فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ(ص) لِعَلِيٍّ(ع) قَالَ: يَا عَلِيُّ كَفَرَ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَشَرَةٌ- وَ عَدَّ مِنْهُمْ مَانِعَ الزَّكَاةِ- ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ ثَمَانِيَةٌ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُمُ الصَّلَاةَ- وَ عَدَّ مِنْهُمْ مَانِعَ الزَّكَاةِ- ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنْ زَكَاةِ مَالِهِ- فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا بِمُسْلِمٍ وَ لَا كَرَامَةَ- يَا عَلِيُّ تَارِكُ الزَّكَاةِ يَسْأَلُ اللَّهَ الرَّجْعَةَ إِلَى الدُّنْيَا- وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ- قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ الْآيَةَ»[23] امام صادق(ع) از پدرانشان نقل میکنند در وصیت پیامبر(ص) به علی(ع) که حضرت فرمود یا علی به خدای بزرگ قسم که ده طائفه از این امت کافر هستند که یکی آن ده نفر مانع زکات است.
خلاصه دسته بندی روایات:1- روایاتی که منکر زکات را کافر میداند: یک دسته روایات، روایاتی بود که منکر زکات را کافر میدانست، و میفرمود: اگر کسی منکر زکات شد کافر است.
2-روایاتی که بیانگر عقوبتهای شدید برای تارک زکات بود: این دسته روایات هم دلالت داشت که اگر کسی تارک زکات است عقوبتهای شدید در آخرت دارد از جمله اینکه کافر است و اگر پرداخت کرد مسلمان نامیده نمیشود.
3-مساوی بودن عقوبت تارک الزکاة با تارک الصلاة: دسته سوم از روایات، روایاتی است که برای تارک الزکاة عقوبت تارک الصلاة را اثبات میکند، در آن روایات میفرماید: تارک زکات علاوه بر اینکه عقوبت ترک زکات را دارد عقوبت تارک صلاة هم به او اضافه میشود.
مرحوم صدوق در عیون اخبار الرضا[24] و خصال نقل میکند «وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ وَ الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَن أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنِ السَّيَّارِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ دِلْهَاثٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِثَلَاثَةٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَةٌ أُخْرَى- أَمَرَ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ- فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ يُزَكِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ»[25] مرحوم صدوق در عیون اخبار الرضا و خصال نقل میکند که امام رضا(ع) فرمود خداوند سه چیز را امر کرده ولی تنها نیست بلکه مقرون به سه چیز دیگر امر کرده است یکی اینکه امر به نماز را مقرون به ادای زکات نموده است. از این مقارنه استفاده میشود کسی که نماز بخواند و زکات ندهد نماز او هم مورد قبول نیست، در نتیجه عقوبت تارک الصلاة را نیز خواهد داشت.
4-قبول نشدن نماز مانع الزکاة: دسته چهارم روایاتی هست که نماز مانع الزکاة را قبول نمیداند، مرحوم کلینی(ره) در کافی نقل میکند «عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ رُشَيْدٍ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَرَنَ الزَّكَاةَ بِالصَّلَاةِ فَقَالَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَمَنْ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ لَمْ يُؤْتِ الزَّكَاةَ لَمْ يُقِمِ الصَّلَاةَ.»[26] مرحوم کلینی در کافی از امام باقر(ع) نقل میکند که فرمود: خداوند مقارن قرار داد زکات را با نماز و فرمود: «نماز به پا دارید و زکات بپردازید» در نتیجه اگر کسی نماز بخواند ولی زکات ندهد مانند این است که نماز هم نخوانده است.
مرحوم برقی در محاسن از امام صادق(ع) نقل میکند «عَنْهُ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) ثَمَانِيَةٌ لَا تُقْبَلُ مِنْهُمْ صَلَاةٌ الْعَبْدُ الْآبِقُ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى مَوْلَاهُ وَ النَّاشِزُ وَ زَوْجُهَا سَاخِطٌ عَلَيْهَا وَ مَانِعُ الزَّكَاةِ وَ تَارِكُ الْوُضُوءِ وَ الْجَارِيَةُ الْمُدْرِكَةُ تُصَلِّي بِغَيْرِ خِمَارٍ وَ إِمَامُ قَوْمٍ يُصَلِّي بِهِمْ وَ هُمْ لَهُ كَارِهُونَ وَ الزِّبِّينُ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الزِّبِّينُ قَالَ الرَّجُلُ يُدَافِعُ الْغَائِطَ وَ الْبَوْلَ وَ السَّكْرَانُ فَهَؤُلَاءِ الثَّمَانِيَةُ لَا يُقْبَلُ مِنْهُمْ صَلَاةٌ.»[27] پیامبر(ص) فرمود: هشت طائفه هستند که نمازشان مورد قبول نیست و یکی از آنها مانع الزکاة است.
5-سهیم بودن فقرا در مال اغنیاء: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَنَّهُمَا قَالا لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللّهِ﴾[28] أَ كُلُّ هَؤُلَاءِ يُعْطَى وَ إِنْ كَانَ لَا يَعْرِفُ فَقَالَ إِنَّ الْإِمَامَ يُعْطِي هَؤُلَاءِ جَمِيعاً لِأَنَّهُمْ يُقِرُّونَ لَهُ بِالطَّاعَةِ قَالَ قُلْتُ فَإِنْ كَانُوا لَا يَعْرِفُونَ فَقَالَ يَا زُرَارَةُ لَوْ كَانَ يُعْطِي مَنْ يَعْرِفُ دُونَ مَنْ لَا يَعْرِفُ لَمْ يُوجَدْ لَهَا مَوْضِعٌ وَ إِنَّمَا يُعْطِي مَنْ لَا يَعْرِفُ لِيَرْغَبَ فِي الدِّينِ فَيَثْبُتَ عَلَيْهِ فَأَمَّا الْيَوْمَ فَلَا تُعْطِهَا أَنْتَ وَ أَصْحَابُكَ إِلَّا مَنْ يَعْرِفُ فَمَنْ وَجَدْتَ مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُسْلِمِينَ عَارِفاً فَأَعْطِهِ دُونَ النَّاسِ ثُمَّ قَالَ سَهْمُ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ سَهْمُ الرِّقَابِ عَامٌّ وَ الْبَاقِي خَاصٌّ قَالَ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يُوجَدُوا قَالَ لَا تَكُونُ فَرِيضَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يُوجَدُ لَهَا أَهْلٌ قَالَ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ تَسَعْهُمُ الصَّدَقَاتُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِي مَالِ الْأَغْنِيَاءِ مَا يَسَعُهُمْ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّ ذَلِكَ لَا يَسَعُهُمْ لَزَادَهُمْ إِنَّهُمْ لَمْ يُؤْتَوْا مِنْ قِبَلِ فَرِيضَةِ اللَّهِ وَ لَكِنْ أُتُوا مِنْ مَنْعِ مَنْ مَنَعَهُمْ حَقَّهُمْ لَا مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ لَهُمْ وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ أَدَّوْا حُقُوقَهُمْ لَكَانُوا عَائِشِينَ بِخَيْرٍ»[29] دسته پنجم روایاتی است که فقراء را در مال اغنیاء شریک میداند و اگر اغنیاء سهم فقراء را پرداخت نکنند در قیامت باید پاسخگوی اعمال خودشان باشند، اغنیاء باید سهم فقراء را برساند و اگر نرساند و فقیری گرسنه بماند عقوبت آنها برای کسانی است که زکات مالشان را نمیپردازند.
6-کفایت زکات برای زندگی محترمانه فقراء: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ- فِي مَالِ الْأَغْنِيَاءِ مَا يَسَعُهُمْ- وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّ ذَلِكَ لَا يَسَعُهُمْ لَزَادَهُمْ- إِنَّهُمْ لَمْ يُؤْتَوْا مِنْ قِبَلِ فَرِيضَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَكِنْ أُوتُوا مِنْ مَنْعِ مَنْ مَنَعَهُمْ حَقَّهُمْ- لَا مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ لَهُمْ- وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ أَدَّوْا حُقُوقَهُمْ لَكَانُوا عَائِشِينَ بِخَيْرٍ.»[30] مرحوم صاحب وسائل(ره) در وسائل با سند خودش از زراره و محمد بن مسلم نقل کرده است که حضرت امام صادق(ع) فرمود: خداوند در اموال اغنیاء فریضهای قرار داده که اگر پرداخت شود برای فقراء کافی است و اگر به همان حد نصاب پرداخت شود فقیری در عالم باقی نمیماند و اگر خداوند میدانست که این مقدار زکات کافی نیست اضافه میکرد پس به مقداری که برای فقراء کفایت بکند خداوند زکات قرار داده و اگر تامین نشد عقوبت آنها به عهده آن اغنیاء است.
7-عذاب شدن اغنیاء در صورت گرسنه ماندن فقیران: امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید: «وَ قَالَ(ع) إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مَنَعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى جَدُّهُ سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ»[31] خداوند در اموال اغنیاء واجب کرد قوت فقراء را و هیچ فقیری گرسنه نمیماند مگر اینکه یک غنی زکات مالش را نپردازد و در قیامت خداوند از همین فقرایی که گرسنه ماندند از اغنیا سؤال میکند و عقوبت میکند.
8-فلسفه تشریع زکات:1. مرحوم شیخ صدوق(ره) در من لایحضره الفقیه از معتب[32] نقل میکند، حضرت امام صادق(ع) فرمود: «وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْحُسَيْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُعَتِّبٍ مَوْلَى الصَّادِقِ(ع) قَالَ قَالَ الصَّادِقُ(ع) إِنَّمَا وُضِعَتِ الزَّكَاةُ اخْتِبَاراً لِلْأَغْنِيَاءِ وَ مَعُونَةً لِلْفُقَرَاءِ وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ أَدَّوْا زَكَاةَ أَمْوَالِهِمْ مَا بَقِيَ مُسْلِمٌ فَقِيراً مُحْتَاجاً وَ لَاسْتَغْنَى بِمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ»[33] تشریع زکات امتحانی است برای اغنیاء و کمک برای فقراء و اگر مردم زکات مالشان را میدادند یک مسلمان فقیر و محتاج باقی نمیماند و بینیاز میشد و به همان مقداری که خداوند برایش سهم قرار داده بود به آن دست مییافت.
نتیجه: براساس روایت فوق فلسفه تشریع زکات دو چیز است 1-امتحان ثروتمندان. 2-تأمین زندگی مستمندان
امام(ع) در ادامه میفرماید اگر مردم زکات مالشان را میدادند هیچ مسلمان فقیر محتاج باقی نمیماند و به همان مقدار که خداوند برایش در اموال اغنیاء سهم قرار داده است بینیاز میشد.
2. «وَ إِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا وَ لَا عَرُوا إِلَّا بِذُنُوبِ الْأَغْنِيَاءِ»[34] مردم فقیر و محتاج و گرسنه و عریان نمیمانند مگر به گناهی که اغنیاء مرتکب میشوند.
3. «وَ حَقِيقٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَمْنَعَ رَحْمَتَهُ مَنْ مَنَعَ حَقَّ اللَّهِ فِي مَالِهِ وَ أُقْسِمُ بِالَّذِي خَلَقَ الْخَلْقَ وَ بَسَطَ الرِّزْقَ أَنَّهُ مَا ضَاعَ مَالٌ فِي بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِتَرْكِ الزَّكَاةِ وَ مَا صِيدَ صَيْدٌ فِي بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِتَرْكِهِ التَّسْبِيحَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ إِنَّ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَسْخَاهُمْ كَفّاً وَ أَسْخَى النَّاسِ مَنْ أَدَّى زَكَاةَ مَالِهِ وَ لَمْ يَبْخَلْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ فِي مَالِهِ»[35] و سزاوار است که خداوند رحمتش را منع کند از کسی که حق فقراء را از مالش جدا نکند و قسم به خداوند هیچ مالی تضییع نمیشود به حوادث چه در خشکی چه در دریا مثلا آتشسوزی میشود یا یک کشتی در دریا غرق میشود مگر اینکه منشاء آن، ترک زکات میباشد.
خلاصه: فریضه زکات امر بسیار مهمی است در اسلام و از فرایضی است که در اسلام، بینظیر است و چند گونه عقوبت برای ترک آن گفته شده است که بعضی از آنها بیان گردید.
9-هلاک شدن مانع الزکاة: مرحوم کلینی(ره) در کافی از امام صادق(ع) نقل میکند «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى أَنَّهُ سَمِعَ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ شَيْئاً أَشَدَّ عَلَيْهِمْ مِنَ الزَّكَاةِ وَ فِيهَا تَهْلِكُ عَامَّتُهُمْ»[36] مرحوم کلینی(ره) در کافی از رفاعه بن موسی نقل میکند که از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: هیچ چیزی را خداوند بر امت فریضه و واجب نکرده است که شدیدتر از زکات باشد و شدیدترین حکم، حکم زکات است که عموم مردم بواسطه عدم پرداخت آن هلاک میشوند.
اقول: تا الأن چند عقوبت برای تارک زکات گفته شد، که همه اینها دلیل بر شدت اهتمام اسلام، به مسئله زکات میباشد و در بین این عقوبات آنکه قابل توجه است، این است که اگر کسی تارک زکات باشد حکم به کفر او میشود، این یعنی چه؟
بیان مراد از کفر نسبت کفر به مانع الزکاة: آنچه مسلم است این است، که مراد از این کفر در روایات تارک الزکات، کفر اصطلاحی نیست و بدون شک و شبهه آثار کفر اصطلاحی بر او بار نمیشود[37] زیرا قاعده داریم که ملاک در اینکه بگوییم کسی مسلمان است و احکام ظاهری اسلام بر او بار میشود، اداء شهادتین است و کسی که شهادتین بگوید، حکم به اسلام او میشود و آثار ظاهری اسلام بر او بار میشود و این تارک زکات قطعا اقرار به شهادتین دارد، پس احکام ظاهری اسلام قطعا بر او بار است ولو به او کافر گفته شود. در نتیجه مراد از کفر در اینجا -عدم الایمان الکامل و عدم الاسلام الکامل- است، بلی اگر کسی انکار زکات کند مرتد است و مرتد کافر است، البته به این شرط که برگشت آن، به انکار رسالت باشد اما اگر کسی زکات نمیدهد ولی شهادتین را قبول دارد و شهادتین میگوید کافر واقعی نیست -لذا کفر بالله العظیم در این روایات- یعنی ایمان کامل و اسلام کامل ندارد. نظیر آن نیز در سایر ابواب وجود دارد، فقط منحصر در باب زکات نیست، خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً﴾[38] حج بر تمام افراد مسلمان واجب است و کسی که کافر شد یعنی کسی که حج را ترک کند -تمام مفسرین میگویند مراد منکر حج نیست- در نماز و در روزه هم اینگونه است، کسی که این احکام را بجا نمیآورد در لسان بعضی روایات به آنان کافر خطاب شده است. پس این مسئله منحصر در باب زکات نیست، همینطور کسی که زکات نمیدهد، روایات میفرماید: نمازش هم قبول نیست.[39]
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.