درس خارج فقه استاد مرتضی مقتدایی
97/02/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الزكاة/متعلق الزکاة /اموال زکوی واجب و مستحب
مرحوم امام فتوای به استحباب زکات میوهجات دادهاند چنانچه متن کلام ایشان را در ابتدای این جلسه بیان کردیم همچنین مرحوم سید نیز چنین فتوایی دارند و میفرمایند: «وكذا الثمار كالتفاح والمشمش ونحوهما»[1] ایشان بعد از بیان حکم استحباب زکات در حبوبات و در آنچه کیلی و وزنی هستند میفرمایند که همچنین زکات مستحب است در میوهجاتی مانند سیب و زردآلو و مانند این دو؛ مرحوم حکیم نیز در استحباب زکات ثمار گفتهاند: «على المشهور. لدخوله فيما يكال بالصاع»[2] یعنی بنا بر قول مشهور زکات در میوهجات مستحب است و دلیل این حکم را دخول میوهجات در اقلامی دانستهاند که با پیمانه صاع کیل میشوند.
البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که هیچ دلیل خاصی در جهت اثبات استحباب زکات در ثمار نداریم ولی لازم است که بررسی کنیم چه أدلهای در اثبات این حکم مورد استناد قرار گرفتهاند؛ با کمک برخی عمومات میتوان ثمار را نیز در دائره اقلامی که زکات مستحب به آنها تعلق میگیرد قرار داد از جمله این عمومات این عبارت است: «کلما کیل» یعنی هر آنچه که به کیل درآید مشمول تعلق زکات خواهد بود باید بررسی کنیم آیا ثمار هم از مصادیق «ما یکال» وارد میشود یا خیر؟ در جواب باید بگوییم که ثمار را با کمک این عام نمیتوان در دائره حکم استحباب زکات وارد کرد زیرا اصلا میوهجات از چیزهایی نیستند که به کیل درآیند نه در شهر و نه در روستا کسی میوه را کیل نمیکند بله برای تشخیص مقدار آن از وزن استفاده میکنند و یا با تخمین مقدار آن را به دست میآورند علی ای حال با کیل کسی مقدار میوهجات را تعیین نمیکند بنا بر این چنین عموماتی در اثبات استحباب زکات در میوهجات قابل استناد نیست.
نوع دیگری از عمومات است که با تعبیر «ما انبتت الأرض» شناخته میشود و این عموم برگرفته از روایات است یعنی هر آنچه از زمین بروید به استثناء چند مورد مشمول حکم استحباب زکات میشود احتمال دارد مرحوم امام این دو عنوان را در ردیف هم قرار داده باشند یعنی «تستحب فی الثمار و ما انبتت الأرض» با قرار دادن ثمار در دائره عموم «ما انبتت الأرض» نتیجه آن خواهد شد که زکات در ثمار مستحب میباشد و اما اشکالی که به آن وارد است آن روایاتی که این عموم «ما انبتت الأرض» از آن به دست آمده است یک استثناء به کار برده است و گفته است «الا الخضر»:
فتوای استاد: و در مجموع دلیلی بر استحباب زکات در میوهجات نداریم.
مرحوم صاحب جواهر هم دو روایت در این خصوص نقل میکند و مطلب را این چنین تحلیل مینماید: «أما القطن والأشنان والزعفران ففي خبر عبد العزيز بن المهتدي «سألت أبا الحسن عليهالسلام عن القطن والزعفران عليهما زكاة قال: لا»[6] وخبر يونس «سألت أبا الحسن عليهالسلام عن الأشنان فيه زكاة قال: لا»[7] لكن يمكن إرادة نفي الواجبة منهما، خصوصا الأول، فيبقى العموم حينئذ دالا على الندب بحاله، ويؤيده اقتصار الأصحاب على الخضر.»[8]
بیان استاد: یعنی برای به دست آوردن حکم زکات در پنبه و أشنان و زعفران از جهت استحباب در این دو روایت تأمل میکنیم: یکی خبر عبد العزیز بن المهتدی است که راوی سؤال میکند از امام رضا(ع) راجع به حکم زکات در پنبه و زغفران و أشنان و حضرت میفرمایند: خیر زکات ندارند و همچنین خبر یونس ابن عبدالرحمن که این راوی سؤال میکند از امام رضا(ع) راجع به زکات أشنان حضرت در جواب میفرمایند: خیر زکات ندارد، مرحوم صاحب جواهر چنین جمعی را قائل میشوند و میگوید: درست است که در این دو روایت زکات از پنبه و زعفران و أشنان برداشته شده است ولی منظور آن است که این قبیل محصولات زکات واجب ندارند ولی آن قاعده عام که میگفت: «ما انبتت الأرض» همچنان سر جای خود است و دلالت بر استحباب زکات در این اقلام میکند و دلیلی بر عدم استحباب در آنها نداریم.
در این دو روایت سؤال از وجوب است و امام در جواب میفرماید در این اقلام زکات واجب نیست و این منافات ندارد با عمومی که دلالت بر استحباب زکات در این قبیل اقلام میکند پس ما قائل به جمع در این روایات با ملاحظه عمومات این باب از قبیل «ما أنبتت الأرض» میشویم که این عمومات شامل اقلامی از قبیل پنبه و زعفران و أشنان میشود مرحوم امام استحباب را در «أشنان» متذکر شدند ولی پنبه و زعفران هم همین حکم را دارند؛ نکتهای که هست این است که مرحوم امام حکم به استحباب ثمار را نیز گویا خواستهاند از این عموم «ما انبتت الأرض» استفاده کنند ولی قبلا توضیح دادیم که این عمومات استثناء داشتند که گفتیم «إلا الخضر» که خضر به نظر من شامل ثمار نیز میشود و دیگر دلیلی بر استحباب زکات در ثمار باقی نمیماند و قائل شدن به استحباب زکات در ثمار منافات دارد با آن دو روایتی که قبلا خواندیم که ثمار را داخل در خضر معرفی نموده بودند و میدانیم که در خضر استحبابی برای زکات وارد نشده است.
مجدد کلام مرحوم امام را در مسأله اول متذکر میشویم: «وتُستحبّ في الثمار وغيرها ممّا أنبتت الأرض حتّى الاشنان، دون الخضر و البقول كالقتّ و الباذنجان و الخيار و البطّيخ ونحو ذلك»[9] یعنی: و زكات در ميوهها و غير آن از چيزهايى كه از زمين مىرويد حتى گياه چوبك مستحب است بر خلاف صيفىجات و سبزيجات مانند يونجه و بادنجان و خيار و خربزه و مانند آن (كه مستحب نيست).
مرحوم امام با توجه به روایات باب از قبیل «جعل رسول الله صلىاللهعليهوآله الصدقة في كل شيء أنبتت الأرض إلاّ ما كان في الخضر والبقول، وكلّ شيء يفسد من يومه.»[10] اقلامی مانند یونجه و بادمجان و خیار و خربزه و مانند اینها را استثناء کردهاند و استحبابی برای آنها قائل نشدهاند ولی ثمار را استثناء نکردهاند و برای ثمار فتوای به استحباب زکات دادهاند ولی ما با ملاحظه روایات باب ثابت کردیم که ثمار ملحق به «خضر» میباشد و حکمی از جهت استحباب زکات بر آن مترتب نمیشود.