< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

94/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: داروی فتق – داروی انفیه اسلامی – ادامه بحث درمان با شکر – درمان با نیشکر – درمان با شور

داروی فتق

بیماری فتق یک داروی مالیدنی و یک داروی خوردنی دارد. داروی مالیدنی فتق از این قرار است:

مُقل 50گرم

باقلا 30گرم

اَگیر ترکی 20گرم

اَسارون 20گرم

این مواد با سرکه پخته بشود و به شکل خمیری تهیه شود و روی محل فتق مالیده بشود. سه تا چهار بار تکرار کنند.

شاید برای افرادی که فتق آن ها به هفت لایه رسیده است جواب ندهد و نیاز به دوختن باشد. اما کسانی که یک تا سه لایه باشد احتمال ترمیم آن وجود دارد.

داروی انفیه اسلامی

کُندُش تازه یک واحد و دوبرابر آن سیاهدانه را باهم آسیاب شود و در بینی دمیده شود.

انفیه اسلامی درمان سرماخوردگی است. وقتی سه روز از سرماخوردگی گذشت و خوب نشد از این انفیه استفاده کنند. این دارو عطسه آور است و آب مغز را خالی می‌کند. برای افرادی که رطوبت مغز دارند نیز مفید است.

مفاد روایات این است که سرماخوردگی را درمان نکنید چون خود سرماخوردگی درمان است. اما اگر طولانی و مشکل ساز شده است می‌شود درمان کرد و درمان آن همین انفیه است.

برای افرادی که در مغز آن ها جمع می‌شود درمان است. کسانی که آب مغزشان زیاد می‌شود و در سر آن ها «شانت» قرار می‌دهد این انفیه برای آن ها شانت محسوب می‌شود. و مواردی برای لقوه و فلج هم مفید است.

شانت لوله ای است که در مغز می‌گذارند تا آب اضافی مغز که در اثر تصادف یا مادر زادی به وجود آمده است خالی شود.

درمان با شکر

عرض شد در روایات روی درمان با شکر تاکید شده است. شکر به عنوان داروی خوبی معرفی شده است. البته روایاتی که از آن ها عمومیت درمان با شکر استفاده می‌شود زیاد نیست.

روایت معتبر داریم که شکر درمان وبا است. و روایات متعدد هم داریم که درمان تب است. سندها و نقل ها زیاد است. شاید از این روایت طبرسی عمومیت درمان با شکر استفاده بشود:

مَنْ‌ أَخَذَ سُكَّرَتَيْنِ عِنْدَ النَّوْمِ‌ كَانَتْ لَهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّام[1] یعنی کسی دو عدد قند موقع خواب مصرف کند برای او درمان است برای هر بیماری مگر مرگ.

این روایت به وضوح دال بر عمومیت درمان با شکر است.

روایت دیگری را کلینی نقل می‌کند:

شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْوَجَعَ فَقَالَ لِي إِذَا أَوَيْتَ‌ إِلَى‌ فِرَاشِكَ‌ فَكُلْ سُكَّرَتَيْنِ قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ فَبَرَأْتُ فَخَبَّرْتُ بَعْضَ الْمُتَطَبِّبِينَ وَ كَانَ أَفْرَهَ أَهْلِ بِلَادِنَا فَقَالَ مِنْ أَيْنَ عَرَفَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَذَا هَذَا مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِنَا أَمَا إِنَّهُ صَاحِبُ كُتُبٍ فَيَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ أَصَابَهُ فِي بَعْضِ كُتُبِهِ[2] یعنی به امام صادق (ع) از درد شکایت کردم فرمود زمانیکه به رخت خواب می‌روی دو عدد قند بخور عرض کردم این کار را کردم و خوب شدم و به یکی از طبیبان که بهترین طبیب آن ناحیه بود خبر دادم گفت امام این را از کجا فهمید فرمود این از مخزون علم ما است آگاه باش که امام صادق(ع) کتاب دارد شاید از بعض کتاب ها خوانده است.

هر عدد قند به نظر می‌رسد که اندازه یک خرما باشد.

بیشتر روایاتی که راجع به درمان با شکر خواندیم ضعیف السند است به جز برخی روایاتی که عمومیت ندارد. در اینکه شکر درمان است شکی نیست. اما آیا شکر عمومیت درمان دارد؟

درباره عسل روایات متعدد و آیاتی داریم که دال بر عمومیت درمان با عسل است. اما درباره شکر فقط روایت طبرسی وجود دارد. آیا می‌شود به آن روایت اطمینان کرد؟

بهترین روایتی که دال بر عمومیت درمان با شکر است همان روایت طبرسی است اما کتاب مکارم الاخلاق سند ندارد. بنابراین نمی‌شود عمومیت را از آن استفاده کرد.

از طرف دیگر در زمان های قدیم شکر همانند طلا کمیاب بود. امام صادق(ع) در روایتی فرمود که اگر کسی هزار درهم دارد شکر بخرد. از این استفاده می‌شود که شکر قیمت بالایی داشته است.

بنابراین اگر شخصی در آن زمان شکر مصرف می‌کرد برای او انرژی محسوب می‌شد و او را تقویت می‌کرد. اما شاید برای اهل زمان ما این خصوصیت را نداشته باشد.

روایات قند را به عنوان دارو معرفی می‌کند نه به عنوان غذا. بنابراین باید به اندازه کم باید مصرف بشود. امروزه ما شکر را به عنوان غذا مصرف می‌کنیم. در نوشیدنی ها و غذاها و نان ها شکر اضافه می‌کنیم. اما در روایت اندازه مصرف آن را به مقدار یک یا دو عدد قند بیان کرده است.

روایات شکر باید بیشتر بررسی بشود.

نکته دیگر اینکه شکری وجود دارد به نام شکر «طبرزد» یعنی با طبر می‌زنند و آن را خورد و ریز می‌کنند. معلوم می‌شود شکر سفتی است و تکه های بزرگی دارد:

خُذْ سُكَّرَةً وَ نِصْفاً فَصَيِّرْهَا فِي إِنَاءٍ وَ صُبَّ عَلَيْهَا الْمَاءَ حَتَّى يَغْمُرَهَا وَ ضَعْ عَلَيْهَا حَدِيدَةً وَ نَجِّمْهَا مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ فَإِذَا أَصْبَحْتَ فَأَمْرِسْهَا بِيَدِكَ‌ وَ اسْقِهِ فَإِذَا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الثَّانِيَةُ فَصَيِّرْهَا سُكَّرَتَيْنِ وَ نِصْفاً وَ نَجِّمْهَا كَمَا فَعَلْتَ وَ اسْقِهِ وَ إِذَا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الثَّالِثَةُ فَخُذْ ثَلَاثَ سُكَّرَاتٍ وَ نِصْفاً وَ نَجِّمْهُنَّ مِثْلَ ذَلِكَ قَالَ فَفَعَلْتُ فَشَفَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَرِيضَنَا[3] یعنی یک قند و نصفی بردار و در ظرف بگذار و برآن آب بریز تا در آب روی آن بیاید و روی آن آهنی قرار بده و از اول شب زیر ستارگان قرار بده هنگام صبح با دست حل کن و به بیمار بده.

اینکه می‌فرماید یک قند و نصفی معلوم می‌شود که قند اندازه معینی داشه است.

همچنین از این روایت معلوم می‌شود که قند آن زمان با قند امروز متفاوت است. چون یک شب تا صبح در آب می‌ماند بعد هم باید با دست حل بشود. شاید نباتی یا چیز دیگر باشد.

حقیقت شکر چیست؟

اصل شکر دانه های کوچک قرمز رنگی است که روی نیشکر به وجود می‌آید.

اصل شکر این است که این دانه ها را جمع کنند. ولی در مرحله بعد آب نیشکر را می‌گیرند و آن را روی آتش قرار می‌دهند تا غلظت پیدا کنند. این شکر سرخ است که در مرحله بعد خشک می‌کنند.

در مرحله بعد شکر سرخِ خشک شده را صاف می‌کند که شکر «اِبلوچ» می‌شود.

مرحله بعد که دوباره صاف بشود می‌شود شکر سفید.

و در مرحله بعد که دوباره صاف ‌شود، شکر «طبرزد» می‌شود. در هر مرحله که صاف می‌شود سفت تر می‌شود.

شکر را با چه چیزی مخلوط کنیم؟

روایات گاهی شکر را به تنهایی سفارش می‌کنند و گاهی می‌فرمایند با آب حل کن و گاهی هم می‌فرمایند که با سویق بخور. گاهی هم اگر چیزی به آن اضافه بشود مضر می‌شود:

كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ ع مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْمَدِينَةِ لَا تَسْقُوا أَبَا جَعْفَرٍ الثَّانِيَ السَّوِيقَ بِالسُّكَّرِ فَإِنَّهُ رَدِيٌّ لِلرِّجَال[4] امام رضا (ع) از خراسان به مدینه نامه نوشت که امام جواد (ع) را سویق و شکر ننوشانید چرا که برای مردان بد است.

معلوم می‌شود که برای همبستر شدن بد است.

بنابراین حلواهایی که با شکر و روغن درست می‌کنند برای مردان زیادخوب نیست. ولی شکر اگر با روغن زیتون باشد بعید نیست که مفید باشد.

نیشکر

نیشکر در روایات مدح شده است و به عنوان تعدیل کننده طبائع چهارگانه معرفی شده است:

فَلَمَّا صَارَ إِلَى‌ الْأَهْوَازِ قَالَ لِأَهْلِ الْأَهْوَازِ اطْلُبُوا لِي قَصَبَ سُكَّرٍ[5] هنگامی که امام رضا (ع) به اهواز رسید فرمود برای من نیشکر پیدا کنید عرض

معلوم می‌شود اهواز مرکز نیشکر بوده است. امروز هم همینطور است. مهم این است که روایات نیشکر را به عنوان تعدیل کننده نقل می‌کنند. روایتی از امام کاظم (ع) نقل می‌کند:

ثَلَاثَةٌ لَا تَضُرُّ الْعِنَبُ الرَّازِقِيُّ وَ قَصَبُ السُّكَّرِ وَ التُّفَّاح[6] یعنی سه چیز ضرر نمی‌رسانند انگور رازقی و نیشکر و سیب.

البته شیخ صدوق در روایتی به جای سیب، سیب لبنانی را ذکر می‌کند.

طبرسی از امام رضا (ع) نقل می‌کند:

قَصَبُ‌ السُّكَّرِ يَفْتَحُ السُّدُودَ وَ لَا دَاءَ فِيهِ وَ لَا غَائِلَة[7] یعنی نیشکر راه بسته شده را باز می‌کند و هیچ بیماری و مشکلی در آن نیست.

نیشکر را خام بخورند یا اینکه آب آن را بگیرند. در برخی کشورها دیده ام که در آبمیوه فروشی ها آب نیشکر می‌فروشند و مردم صف می‌بندند.

درمان با شور

روایات ما درمان با نمک را مطرح می‌کنند و تاکید زیادی روی آن دارند. تبلیغ تمامی طبیبان امروز این است که نمک را از سفره حذف کنید. این برای رونق یافتن کار خودشان است.

خواهیم دید که ائمه روی نمک تاکید فراوان دارند. و نمک به عنوان درمان طائفه بزرگی از بیماری ها مطرح است. روایات ما راجع به نمک به حد تواتر می‌رسد. الفاظی که در روایات وارد شده است متفاوت است گاهی به عنوان دفع کننده بیماری و گاهی به عنوان رفع کننده بیماری و گاهی به عنوان دارو آمده است.

بنابراین چیزی که امروزه تبلیغ می‌کنند که سه چیز سم است نمک و شکر و هروئین و نمک را همسان هروئین قرار می‌دهند معلوم نیست به چه جهت است؟

مردم تاحدودی علم به خاصیت درمانی در پیشگیری و پاک کنندگی نمک دارند. گاهی برای شستن سبزیجات استفاده می‌کنند و گاهی به موادی که کپک زده نمک اضافه می‌کنند.

روایتی داریم می‌فرماید:

لَا يُخْصِبُ‌ خِوَانٌ لَا مِلْحَ‌ عَلَيْهَا وَ أَصَحُّ لِلْبَدَنِ أَنْ يُبْدَأَ بِهِ فِي أَوَّلِ الطَّعَامِ[8] یعنی سفره ای که نمک در آن نباشد آباد نیست یعنی ثمری ندارد و برای بدن مفید تر این است که اول غذا با نمک ابتدا شود.

به سرزمین آباد خصبه می‌گویند

معلوم می‌شود نمک مفید است و صلاحیت دارد و بدون نمک سفره نفع و فایده ای ندارد.

روایتی را کلینی از امام باقر (ع) نقل می‌کند:

أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى‌ مُوسَى‌ بْنِ‌ عِمْرَانَ‌ ع أَنْ مُرْ قَوْمَكَ يَفْتَتِحُوا بِالْمِلْحِ وَ يَخْتَتِمُوا بِهِ وَ إِلَّا فَلَا يَلُومُوا إِلَّا أَنْفُسَهُمْ[9] یعنی خداوند به حضرت موسی وحی فرمود که امت خود را به اینکه با نمک آغاز و اتمام کنند و اگر غیر از این باشد هیچ کس را ملامت نکند غیر خودشان را.

بنابراین اگر کسی نمک نخورد اتفاق بدی برای او می‌افتد.

اگر این سفارشات انجام می‌شد معلوم نبود که این همه سرطان شایع می‌بود. شخصی می‌گفت یک دکتری در آلمان که برای او میوه آوردند و او اول نمک خورد و بعد از خوردن میوه هم نمک خورد. به او گفت چرا نمک خوردی؟ دکتر گفت که نمک به منزله هشدار دهنده به بدن است و برای آماده شدن بدن برای غذا است. اگر قبل از غذا نمک خورده شود غده های دهان و معده ترشح می‌کنند برای دریافت غذا.

حضرت امیر (ع) نان و نمک می‌خورد بنابراین اینکه می‌گویند نمک برای فشار خون بد است معلوم نیست درست باشد بلکه فشار خون به جهت مصرف داروهای شیمیایی است.

نمک «یُد دار» سم است. نمک دریا نمک ارگانیک و مفید است.

روایاتی هم داریم بر اینکه نمک از بیماری ها جلوگیری می‌کند:

قَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ ع يَا عَلِيُ‌ افْتَتِحْ‌ طَعَامَكَ بِالْمِلْحِ وَ اخْتِمْهُ بِالْمِلْحِ فَإِنَّ مَنِ افْتَتَحَ طَعَامَهُ بِالْمِلْحِ وَ خَتَمَهُ بِالْمِلْحِ رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَيْسَرُهَا الْجُذَام[10] پیامبر(ص) به علی (ع) فرمود: یا علی طعامت را با نمک آغاز و ختم نما زیرا کسی که این کار را انجام دهد خداوند از او هفتاد نوع از بلا را رفع می‌کند که راحت ترین آن ها جذام است.

مفاد این روایت مربوط به پیشگیری از بیماری ها است. رفع به معنای مانع از ابتلا شدن به بیماری است.

روایت دیگر را کلینی با سند معتبر از پیامبر(ص) نقل می‌کند:

يَا عَلِيُ‌ افْتَتِحْ‌ طَعَامَكَ بِالْمِلْحِ وَ اخْتِمْ بِالْمِلْحِ فَإِنَّ مَنِ افْتَتَحَ طَعَامَهُ بِالْمِلْحِ وَ خَتَمَ بِالْمِلْحِ عُوفِيَ مِنِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ مِنْهُ الْجُذَامُ وَ الْجُنُونُ وَ الْبَرَص[11] یعنی یا علی غذای خود را با نمک آغاز و ختم نما زیرا اگر کسی این کار را انجام دهد از هفتاد و دو نوع بیماری عافیت می‌یابد که از آن بلاها جذام و برص و جنون است.

شاید کسی در اینکه نمک دارو است شک کند و از این روایات دارو بودن نمک را استفاده نکند. اما همین پیشگیری از این بیماری ها خیلی مهم است.

امام رضا (ع) می‌فرماید غذا بدون نمک نمی‌شود خورد. اصلا نمک برای کلیه مفید است. طبیبان امروزی از نمک بد می‌گویند.

سوال: گاهی پرده بکارت دومی وجود دارد درمان چیست؟ درمان قاعده نشدن چیست؟

جواب: برای پرده دوم از تزریق کردن قُسط با نمک می‌شود استفاده کرد.

برای قاعده نشدن، بهترین دارو حنا بستن به سر است. در هر هفته دو شب مفید است.

علاوه بر این در روایات می‌فرماید که قطع شدن قاعدگی می‌شود بخاطر التهاب رحم باشد. درمان التهاب رحم با داروی اِذخر (برای عفونت رحم) و حجامت ساق پا (چون شاید برای فسادخون باشد) انجام می‌شود.

داروی قاعده آور هم در زمینه قاعده نشدن موثر است.

سوال: درمان خون دماغ شدن مکرر چیست؟

جواب: این بیماری معلول یبوست و خشکی دیواره بینی است. و خشکی معلول صفرا یا سودا یا هر دو آن ها است. چون در روایت است که سودا و صفرا موطن خشکی است و خشکی بر گرمی وسردی آن ها غالب است.

درمان آن ریختن روغن در بینی است. درمان ریشه ای آن استفاده از سویق سیب است که در روایات برای درمان خون دماغ تاکید شده است.

سوال:

جواب: در روایات آمده است که این بیماری معلول بخار کبد است. البته نحوه آب خوردن نیز در این بیماری دخیل است. باید بررسی بشود که چه مشکلی در نحوه آب خوردن بیمار است. یا اینکه در شب ایستاده آب می‌خورد یا اینکه تند تند آب می‌خورد یا آبی که خورده آفتاب خورده است.

بنابراین نحوه آب و غذا خوردن باید اصلاح بشود و نیز حجامت سه گانه را تکرار کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo